*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ۲۹ آبان‌ماه ١۴٠۲
در قرآن‌ و منابع دیگر اسلامی آیات و احادیث فراوانی وجود دارد که به بیان وظایف سیاسی و اجتماعی مسلمانان و دولت‏های اسلامی در برابر مسلمانان و غیر مسلمانان ستمدیده پرداخته است؛ بدین معنا که هرگاه خواهران و برادران مسلمان مورد تجاوز و اهانت واقع شوند، همگان وظیفه دارند که به حمایت و دفاع از ستمدیدگان بپردازند، زیرا در آموزه‏های اسلامی همه ی مسلمانان، برادران دینی بوده(حجرات آیه ۱۰) و حمایت از یکدیگر وظیفه همگانی است. و همچنین است این فرموده از رسول خدا (ص)‌ که فرمود: “مَثَل افراد با ایمان در دوستی و نیکی به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن‏ها رنجور شودو به درد آید، دیگران را قرار و آرامش نخواهد بود”. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج ۲، ص ۴۵/ - و حکیم سخن خواجه شیراز این بیت را به تاسی از آن حدیث شریف سرود که : بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش زیک گوهرند - چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار
درجهان امروز دو باریکه از سرزمین تاریخی فلسطین باقی مانده است . دراین صحنه هر روز عده ای زن و مرد و کودک مورد حمله قرار می گیرند . برخانه هایشان بمب فرود می آید ، خانه هایشان در هم کوبیده می شود و کشتزارهایشان با تانک شخم زده می شود . این سرزمین نزدیک به ٧٠ سال است که در اشغال رژیمی اشغالگر است که رهبران آن هیچ ریشه ای در فلسطین ندارند ، اما سرنوشت آن‌را بدست گرفته و بومیان آن‌را آواره کرده اند.
از آن هنگام که اسرائیل زاده شد، فرهیختگان شیعه پرچم مخالفت دست گرفتند.
نه چون کشوری نو برپا شد؛ که چون به مسلمان‌ها ستم شد؛ سرزمینشان اشغال شد؛ ... و در پایان به انسانیت توهین شد.آ
آیت‌الله العظمی بروجردی (ره) در اعتراض به اشغال فلسطین در خرداد ۱۳۲۷ بیانیه‌ای صادر و از ستم هایی که صهیونیست‌ها بر مردم مسلمان فلسطین روا می دارند، به خداوند گله می کند. ایشان در بخشی از آن بیانیه نوشتند : «
جای شگفتی و شرمندگی بسیار است؛ پس از نزدیک به ۱۴ قرن زندگی یهود در سایه اسلام و مسلمان‌ها، پاسخ خوبی‌ها را با کشتار مردان پاک سرشت می‌دهند.» آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم( ره) نیز در پیامی تاکید کردند که :مسلمان‌ها باید با تمام توان، قدس و مسجد الاقصی را آزاد کنند و از چنگ یهود( صهیونیست‌ها ) نجات دهند.
نکته مهم : همه باید بدانند هدف دولت‌های بزرگ از ایجاد اسرائیل تنها با اشغال فلسطین پایان نمی پذیرد. آن ها در این نقشه اند که تمامی کشورهای عربی را به همان سرنوشت فلسطین دچار کنند.اشغال فلسطین تنها یک مساله اسلامی نیست . اشغال فلسطین و مسایلی که در آن گذشته و می گذرد از دیدگاه فطری و وجدانی نیز مساله ای بزرگ است . تلاش برای آزادی فلسطین، تلاش برای آزادی مقدسات همه ادیان الهی و تلاش برای آزادی انسان است و همان‌طور که امام موسی صدر که یادش به خیر باد گفت، همچنین :" تلاشی است برای جلوگیری از آلوده شدن نام خداوند در روی زمین، زیرا صهیونیسم با رفتارهای خود نام خداوند را آلوده می سازد. "
مسلمان‌ها ، رهبران اسلامی ، وجدان‌های بیدار ! برای آن‌که نام خدا بر روی زمین آلوده نشود !! بپا خیزید ! باید عمل کرد .
سوال؟ همین الان چه تعداد کشتی با بار مواد غذایی متعلق به کشورهای اسلامی و بخصوص نفت خیزها روی دریاها و اقیانوس هاست ؟ هر کشوری یک فروند از آنها را به سمت غزه برگرداند ! چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ اسراییل قدرت سد کردن راه این تعداد کشتی را ندارد . اگر این اتفاق بیفتد نمایشی بزرگ از وحدت اسلامی خواهد بود . دشمن متوجه قدرت اسلامی خواهد شد . اخبار این حرکت حتی اگر رسانه های بلوک استکبار هم نخواهند ، در صدر اخبار جهان قرار خواهد گرفت و نتایج فراوان دیگر !
دانشگاه‌ها و حوزه های علمیه جهان اسلام !
چرا تعطیلی کلاس های درس ؟ چرا تعطیلی بازارها ! این‌ها مفید است اما کافی نیست . باید حرکت‌های مناسب تر دیگری هم متناسب با شرایط امروز جهان و با شناخت از قدرت ابزارهای مختلف داشت . یک حرکت بزرگ دانشجویی و علمی در قالب یک راهپیمایی بزرگ ! با دعوت از دانشگاهیان سراسر جهان ! از هر سوی گیتی به سوی قدس ! مرکز توجه و ارادت و علاقه پیروان همه ی ادیان الهی می تواند توجه افکار عمومی جهانیان را به صورتی جدی تر متوجه آفتی بزرگ سازد که ۷٠ سال است فلسطین را در برگرفته است .
بازارهای اسلامی ! چرا از سلاح تحریم استفاده نمی کنید ؟ رادیوها ، تلویزیون‌ها و روزنامه های جهان اسلام اخبار غزه را در صدر خبرهای خود قرار دهند .
برای چند روز هم که شده اجازه دهید اخبار حاکمان ! عالیجناب ها ! بعد از اخبار غزه خوانده شود و یا تیتر اول نباشد ، بدین شکل یک جریان بزرگ تبلیغی علیه اشغالگران شکل خواهد گرفت که در کنار سایر اقدامات لازم درعرصه های سیاسی ، دیپلماتیک ، اقتصادی ( بطور جدی مطرح شدن تحریم نفتی و اقتصادی اشغالگران و حامیان آنها ) و فرهنگی ، قدرت جهان اسلام و ظرفیت ها و توانایی های آن را برای یک‌بار هم که شده ، اما آن‌طور که باید ، به جهان مستکبران نشان خواهد داد. باور کنیم ساکنان خانه های عنکبوتی ! حتی قدرت دفاع از خود را هم ندارند و باور کنیم ساکنان خانه های عنکبوتی حتی قدرت دفاع از خود را هم ندارند.

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 11:3 | لینک  | 

​​​​​​*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ۲۸ آبان ماه ١۴٠۲
جنگ متاسفانه یکی از واقعیت های تلخ و دردناک زندگی بشر می ‎باشد که همواره انسان‌ها را دچار خطر و وحشت نموده است. به همین منظور حقوق بین الملل بشردوستانه ضرورتی نشأت گرفته از پدیده‌ای تلخ و شوم بنام جنگ مسلحانه بین المللی و غیر بین المللی (داخلی) است، که در حال حاضر با تاسف بسیار وقوع چنین مخاصماتی اجتناب ناپذیر شده و حیات بشری و کرامت او را بشدت تهدید می‌نماید.
در این راستا توجه بیشتر به قواعد مقررات حقوق بین الملل بشر دوستانه و رعایت دقیق آن‌ها در مخاصمات مسلحانه امری ضروری و حیاتی است. چون حقوق بین الملل بشردوستانه، قواعد خاص دوران مخاصمه مسلحانه و حمایت از قربانیان جنگی است.
این قواعد، طرف های جنگ را در به کارگیری وسایل و روش های جنگی برای نابودی طرف مقابل خود ، محدود می‌کند و آنان را از حمله به غیر نظامیان برحذر داشته و می‌خواهد که هنگام حمله، تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان را رعایت کنند.
حقوق بین‌المللی بشردوستانه برای هر دسته از مخاصمات مسلحانه داخلی و بین‌المللی، قواعد و اصول لازم‌الاجرایی را مقرر داشته است تا حین درگیری‌های مسلحانه توسط طرف‌های درگیر رعایت شود.
در خصوص التزام و تعهد گروه‌های مسلح مخالف و شورشیان در رعایت از قواعد بشردوستانه بین المللی، می‌توان به اسناد و قواعد حاکم بر جنگ‌های داخلی هم استناد کرد. به موجب ماده ٣ مشترک کنوانسیون ژنو، طرفین درگیری از ارتکاب همچون نقض حیات فرد، قتل عام، قطع عضو، شکنجه و رفتار های بی‌رحمانه، تجاوز به کرامت انسانی، گروگان گیری و محاکمه و اعدام بدون رعایت تضمین های قضایی منع شده اند.
قطعنامه مشهور ١٢۴۴ مجمع عمومی سازمان ملل، مبنای دیگر برای تعهد و التزام گروه‌های غیر دولتی به قواعد حقوق بشر و حقوق بشردوستانه به شمار می‌رود. مجمع در این قطعنامه می‌گوید، تمام مقامات دولتی و غیر دولتی مسئول در عملیات جنگی باید اصول مندرج در کنوانسیون های ژنو را رعایت نمایند.
در خصوص روش های قضایی رسیدگی به جرائم بین المللی، تمامی دولت ها اینک به کنوانسیون های چهارگانه ١٩۴٩ ژنو متعهد هستند. طبق این معاهدات، آن‌ها متعهد شده اند تا رعایت و اجرای حقوق جنگ را تضمین کنند. به طور ویژه، این بدان معنا است که تمامی دولت ها باید تضمین کنند که قوانین، دستورالعمل های نظامی، و دیگر مقررات به مواد متعدد کنوانسیون های چهارگانه ژنو قدرت اجرایی می‌دهند.
به علاوه، دولت ها باید این قوانین را اجرا کنند. این کار مستلزم انجام تحقیق نسبت به موارد ادعایی ارتکاب جنایات جنگی بدست اتباع ایشان، از جمله اعضای نیروهای مسلح این کشورها و همینطور سایر جرائم بین المللی واقع شده در مرزهای آنان می شود. همچنین، دولت ها باید تضمین نمایند که متهمان مطابق با استانداردهای بین المللی مورد پیگرد قانونی قرار می گیرند. با این وجود، ورای الزام به تعقیب قانونی اتباع خود، دولت ها باید تضمین حاصل کنند که اتباع خارجی که به طور جدی کنوانسیون های ژنو یا پروتکل اول الحاقی ١٩٧٧ ژنو را نقض کرده اند از مصونیت بهره نبرند، یا، به زبان ساده از مجازات فرار نکنند (چه در خانه یا در مأمنی در خارج باشند).

🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

🌹 عزیزان همراه! درود بر شما ، ممنون خواهم شد با استفاده از قابلیت ایموجی گذاری، روی این مطلب و دیگر نوشته هایم اظهار نظر بفرمایید. سپاس بسیار از لطف شما - رئوف پیشدار

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 10:26 | لینک  | 

*رئوف پیشدار

استاد دانشگاه - ٢٧ آبان ماه ١۴٠۲
باريكه يي به نام «غزه» با فشرده ترين جمعيت روي كره زمين زير آتش سلاح هاي اسرائیلی قرار دارد. تل آويو خوب مي داند كه مشكل جهان اسلام «تفرقه» است و تا زماني كه مسلمين متفرق هستند، صهيونيسم قادر خواهد بود اراده كثيف خود را به هر شكل، بر دربندهاي فلسطيني اعمال كند. اسرائیل تاكنون بارها و بارها براي جنايات پرشمارش حتي در نزد نهادهاي محافظه كاري مانند سازمان ملل متحد، براي ارتكاب جنايات جنگي محكوم شده است و مدارك آن به دادگاه ها و نهادهاي بين المللي رفته است. اين‌كه چرا رهبران اين رژيم تاكنون برعكس سه، چهار نفري از رهبران «جنايتكار» دنيا مثل نازي ها ! به پاي ميز محاكمه دادگاه هاي بين المللي كشيده نشده اند، هم پيداست، نفوذ صهيونيسم و اعمال فشار قدرت هاي جهاني به خصوص آمريكا به نهادهاي جهاني ! كه بايد به آن مساله اساسي تفرقه در ميان امت اسلامي را هم افزود. مهرماه ١٣٨٨ بود كه گمان مي رفت با تصويب گزارش «گلدستون» گزارشگر ويژه سازمان ملل در شوراي حقوق بشر اين سازمان، به لحاظ حقوقي راه براي محاكمه سران رژيم صهيونيستي به جرم ارتكاب جنايات جنگي در نهادهاي حقوقي و قضايي بين المللي باز شود. بر اساس مواد ١۴۶ و ١۴٧ كنوانسيون چهارم ژنو مصوب ١٩۴٩ ميلادي، كشورهاي عضو صلاحيت دارند در صورت وقوع جنايات جنگي نسبت به يافتن، تعقيب و مجازات مرتكبان آن اقدام كنند. براين اساس جنبش انقلابي حماس به عنوان نماينده قانوني و منتخب فلسطيني ها و حتي هر يك از كشورهاي عضو به تنهايي يا به صورت گروهي (مثلادر قالب سازمان همکاری اسلامي) مي توانند و صلاحيت دارند با طرح دادخواست عليه سران رژيم تل آویو ، تعقيب و محاكمه و مجازات آنها را خواستار شوند.
در طول بارها تهاجم اسراييل به غزه، كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان عفو بين الملل و نهادهاي ديگر حقوق بشري و از جمله در گزارش بسيار پرسر و صداي اما در حقيقت هيچ گلدستون، اسناد بسياري انتشار داده اند كه ثابت مي كند اسراييل «آگاهانه» و «به عمد» در اين تهاجمات به كرات مرتكب «جنايات جنگي» شده است كه از آن جمله استفاده از سلاح هاي شيميايي مانند بمب هاي ممنوع فسفري و سلاح هاي كثيف (سلاح هاي حاوي اورانيوم ضعيف - سازمان پزشكان نروژ) بمباران مراكز و تاسيسات غير نظامي، مراكز مصون و «نسل كشي» گسترده فلسطيني ها بوده است. يكي از كنوانسيون هايي كه به موجب آن همه ی طرف هاي درگير موظف هستند اصول و قواعد مقرر و تعريف شده را چه نسبت به طرف هاي درگير و چه آنهايي كه نقش و سهمي در جنگ ندارند، رعايت كنند، كنوانسيون حاصل از كنفرانس ١٨٩٩ لاهه و “قرارداد بين المللي جلوگيري از كشتارجمعي ژنوسايد مورخ ٩ دسامبر ١٩۴٨ است. به موجب اين كنوانسيون و قرار داد و نيز كنوانسيون هاي چهارگانه ژنو و كنوانسيون ها، پروتكل ها و توافقنامه هاي مشابه كه در مجموع به همراه عرف، «حقوق جنگ» را تشكيل مي دهند، طرفين درگير مجاز به استفاده از هرگونه سلاحي در جنگ هاي خود نيستند و لذا استفاده از سلاح هايي كه باعث جراحات شديد مي شوند (مانند بمب هاي اتمي – فسفري – خوشه يي – شيميايي – ميكروبي و...) در كنفرانس ١٨٩٩ لاهه ممنوع شده است. طبق قوانين بين المللي عمليات جنگي محدود به افرادي خاص شده و غیر آن منع شده است، مثل حمله به افرادي كه مستقيما در جنگ شركت نداشته و اسلحه خود را به زمين گذاشته اند.
بررسي اخبار تهاجم گسترده نظامي صهيونيست ها به غزه نشان مي دهد كه اين دو اصل از حقوق جنگ مانند ديگر اصول نسبت به ساكنان غزه و مناطق پيراموني آن به طور كامل ناديده گرفته شده است كه به تصريح صورت گرفته در قوانين، از مصاديق بارز «جنايات جنگي» و قابل رسيدگي در محاكم قضايي بين المللي و نيز در كشورهايي كه دادگاه هاي آن‌ها خود را صاحب صلاحيت تشخيص مي دهند، هستند. براساس كنوانسيون هاي متعدد بين المللي از جمله كنوانسيون هاي ژنو چند نهاد قضايي و دادگستري بين المللي و از جمله دادگاه لاهه، دادگستري بين المللي و دادگاه جنايتكاران جنگي سازمان ملل صلاحيت رسيدگي به جنايات جنگي را دارند.
آنچه اين روزها در غزه مي گذرد را نمي توان جنگ بين يك ارتش و ارتش ديگر دانست. جنگ در غزه كشتار يك ملت توسط اشغالگران است كه با سال ها گرسنه نگه داشتن يك ملت شروع شد – هلوكاست قرن ٢١ و بعد هزاران تن بمب بر سرشان فرود آمد. و باز هم بمب و باز هم بمب !
موضوعي كه اينك بايد آن را جدي تر از هر زماني پيگيري كرد و همه كشورهاي اسلامي بنا بر اصل اخوت ديني و مسووليت متقابل، بايد آن را در نهادهاي جهاني تعقيب كنند، موضوع مجازات صهيونيست هاي جنايتكاري است كه غزه را به خاك و خون كشيدند. «نسل كشي»، «جنايت جنگي» و «جنايت عليه بشريت» هركدام به عنوان يك سرفصل بخشي از جرايم بي نهايت سران رژيم صهيونيستي را پوشش مي دهد كه در نهادهاي حقوقي بين المللی قابل پيگيري هستند.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

🌹 عزیزان همراه! درود بر شما ، ممنون خواهم شد با استفاده از قابلیت ایموجی گذاری و یا با ارسال پیام ، روی این مطلب و دیگر نوشته هایم اظهار نظر بفرمایید. سپاس بسیار از لطف شما - رئوف پیشدار

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 7:3 | لینک  | 


*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه
هوای تهران و شهرهای بزرگ کشور مرزهای آلودگی را طی کرده و دوباره کار به تعطیلی بخش هایی کشیده است.
با آن‌که سازمان هواشناسی پیش‌تر، بدتر شدن کیفیت هوا و خطرناک بودن آن برای همه ی گروه‌های سنی را متذکر شده بود،مدیریت اجرایی استان در تهران ساعت ١٣ روز سه شنبه اعلان مجازی شدن پیش دبستانی ها و دبستانی ها و دورکار شدن یک سوم کارکنان ادارات استان تهران در روز چهارشنبه را داد.این اعلان ۴ ساعت بعد پس گرفته و اعلان شد دورکاری که اسم دیگر تعطیلی بعد از کرونا در ایران است، کنسله و همه ی کارکنان باید روز چهارشنبه در اداره ها حضور داشته باشند.
تا این‌جا دو تا مساله جدی شد؛اول آن‌هایی که ۴ ساعت قبل از تهران رفته بودند باید به هرکجا رسیده اند برگردند، یا چهارشنبه را مرخصی بگیرند، این هم شکل دیگری از تعطیلی،اما مساله جدی تر برای کارمندان بود که با تعطیلی مدارس باید فرمولی برای نگه‌داری بچه ها پیدا کنند.
این نمونه عالی مدیریت در کشور است. همان‌طور که سر بحث ساعت کار اداره ها در طول بهار و تابستان داشتیم و پیش‌تر هم بارها و بارها در مسائلی دیگر دیده بودیم. تابستان و زمستان آب و برق و گاز صنایع را قطع کردند تا به خانه ها بدهند و اسمش را هم گذاشتند«مدیریت منابع»،از خسارت های کلانش چیزی نگفتند و هر کی هم گفت:بابا!مشکل در عدم توسعه زیر ساخت هاست، به چیزی متهم شد!
با یا بی ارتباط با موضوع، یادم آمد سال‌ها پیش مرحوم کیومرث صابری - گل آقا - در هفته نامه اش کارتونی را چاپ کرده بود که در اوج بگیر و ببندها سر داشتن ویدئو و شلاق خوردن های بسیار برسر داشتن این آلت شیطانی و لهو و لعب که بردیوارها می نوشتند« ویدئو مساوی است با فحشا»، مراجعه کننده ای را به نزد « مقام ارشاد»چاپ کرده بود که با نشان دادن سی دی می پرسید : قربان! این را اول آزاد و بعد ممنوع کنیم، یا نه اول ممنوع و بعد آزاد کنیم؟ قصه مدیریت در کشور ما،این است.
آلودگی هوای کلان شهرهای ایران بویژه تهران سال‌هاست که به عنوان یک مساله جدی از جمله در حوزه امنیت ملی مطرح بوده است. آلودگی هوا متهمان شناخته شده ای مانند خودروهای فرسوده، موتورسیکلت ها،تأسیسات خانگی، برهم خوردن توپوگرافی تهران بواسطه عدم ملاحظات زیست محیطی در صدور پروانه های ساختمانی در مسیر گردش هوا دارد که حوصله کنید خواهید دید همه ی این‌ها ناشی از منافع و یا تعارض منافع است، وگرنه دلیلی ندارد کارخانه ای که چندین برابر کل سرمایه اش زیان انباشته دارد، هم‌چنان خودروهایی با استاندارهای دهه ها پیش تولید کند و یا شهرداری شهر را برای درآمدهای بیش‌تر بفروشد.طوری که جریان هوای شهر- در تهران از سمت جنوب غربی به سمت شمال شرقی است -عملاً مسدود شود.
برای حل معضل آلودگی هوای تهران و یا حداقل کاهش آن، سال‌ها قبل مطالعات گسترده و پرهزینه ای توسط کارشناسان داخلی و خارجی از جمله کارشناسان ژاپنی انجام شد که مورد اعتنای دولت ها قرار نگرفت و حالا کار به این‌جا کشیده است که به گزارش وزارت بهداشت فقط در سال ۱۴۰۰ تعداد مرگ‌های منتسب به آلودگی هوا ۲۰ هزار و ۸۰۰ نفر بوده و خسارات اقتصادی آن بیش از ۸ میلیارد دلار برآورد شده است.
سال‌های سال است که وضعیت هوای تهران همین است. بازی با افکار عمومی و طول دادن موضوع شاید باران و برفی و بادی بیاید. شاید دلیل لغو دورکاری هم همین باشد که هواشناسی گفته؛چهارشنبه در تهران باد و باران خواهد بود.
رسانه نماینده افکار عمومی است ولی تا به این‌جای کار عمده آن‌ها که دولتی اند نشان داده اند که از نظر آن‌ها آلودگی هوا هم! چه قبل و چه حالا و حتی بعدها، مقصر دولت قبل و قبل تر است!
آمار سازمان بهشت زهرا(س) و سازمان پزشکی قانونی و گفته هاي برخى اوقات بدون ملاحظه بعضى مديران ميانی شهرى، نشان مي دهد كه در بحث آلودگی هوا، كار از سلام و صلوات و حتى دعا هم گذشته است. فقط خواهش می کنم باور كنید كه اين زندگى ، و اين سبك آن ! چيزى جز به خودكشی دستجمعی بردن مردم نیست .این مردم شایستگی و لیاقت زندگی خوب دارند.چیزی که حتی خودشان هم فراموش کرده اند.
به در و دیوار شهر نگاه کنید.اعلانیه های مرگ را می بینید!پرتعداد شده است؟ هر روز اعلان مردن خودمان را در آن مي بينيم یک روز کرونا ، یک روز آلودگی هوا،سرطان،سکته و...ولی هنوز باور نداریم كه "مرگ فقط براي همسایه نيست !"
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

🌹عزیزان همراه! درود بر شما ، ممنون خواهم شد با استفاده از قابلیت ایموجی گذاری و یا با ارسال پیام ، روی این مطلب و دیگر نوشته هایم اظهار نظر بفرمایید. سپاس بسیار از لطف شما - رئوف پیشدار

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 9:24 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه

هوای کلان‌شهرهای ایران و شهرهای صنعتی دوباره آن‌قدر آلوده شده است که مطابق معمول هشدار می دهند از خانه خارج نشوید! و اورژانس آمبولانس‌هایش را در خیابان‌ها مستقر کرده است.
سال‌های سال است که وضعیت همین است. بازی با افکار عمومی و طول دادن موضوع شاید باران و برفی و بادی بیاید، و تازگی، مدرک خواستن برای هر موضوعی حتی اگر بگویی دو، دو تا چهار تا می شود.
رسانه نماینده افکار عمومی است ولی تا به اینجای کار نشان داده است که از نظر دولتی ها چه قبل و چه حالا و حتی بعدها، مقصر دولت قبل و قبل تر است و ما بی گناهیم و ما بهترین! بقیه را هم امیدی نیست تا مادامی که نگاه به رسانه امنیتی است و در همان پیچ اول تامین کاغذ مانده اند و مردمی که به رسانه رُك و راست بگویم، اعتماد ندارند. همکاران هم که با نگرانی های بسیار برای همه چیز! ترجیح می دهند بنویسند : وی گفت، وی افزود! نکند که تشویش اذهان کرده باشند.
اگر گزارش‌ شرکت کنترل کیفیت هوای تهران « مدرک!» حساب شود، هوای پایتخت هیچ روزی از روزهای گذشته امسال قابل تنفس نبوده است. عوامل آلودگی هوای تهران متعدد هستند، عواملی که عمدتا ریشه در فعالیت‌های انسانی دارند.
شمار قربانيان آلودگي هواي تهران به روشني معلوم نيست، ولي آمار سازمان بهشت زهرا (س) و گفته هاي برخي اوقات بدون ملاحظه بعضي مديران مياني شهري ، نشان مي دهد كه كار از سلام و صلوات و حتي دعا هم گذشته است و من دعا مي كنم كه اين بار باران نبارد تا شايد همان بشود كه بايد بشود ، شايد آن‌ها يي كه مي مانند که شاید بیشتر مسئولین باشند! به خود بيايند و باور كنند كه اين زندگي ، و اين سبك آن ! چيزي جز به خودكشی دستجمعی بردن مردم نیست . این مردم شایستگی و لیاقت زندگی خوب دارند. چیزی که حتی خودشان هم فراموش کرده اند.
شهر به گورستاني عمومي تبديل شده است كه هر روز اعلان مردن خودمان را در آن مي بينيم یک روز کرونا ، یک روز آلودگی هوا، سرطان ، سکته و... ولي هنوز باور نداریم كه " مرگ فقط براي همسایه نيست !"
آلودگي هوا به حدي با تهران عجين شده است كه گويي عضوي از آن است و بنا ندارد هرگز آنرا رها كند. اگر به آمار و ارقام نگاه كنيم در مي يابيم كه اين دو قلوي سيامي خيلي به هم چسبيده اند آنقدر كه امكان جداسازي آنها نيست ! مگر با يك عزم ملي ! بدون تعارف و بدون شعار !
مسئولين شهري درتازه ترين اظهار نظر خود در مورد آلودگي هواي تهران گفته اند كه از ابتدای سال به جز چند روز ، تهران همه ي روزها هوايي آلوده و يا بشدت آلوده داشته است . يك آمار تازه هم مي گويد كه مرگ زودرس بواسطه استنشاق از همين هوا ، به سراغ همه ي تهراني ها آمده است و دراين شهر بيماريهاي قلبي و عروقي و سرطان اولين و دومين عامل مرگ ومير است. بچه هاي آن‌ها براي دريافت سرب و ديگر آلاينده هاي فوق العاده سمي مانند ' بنزن ' در معرض كُند ذهني قرار دارند . معنا و مفهموم ساده تر اين عبارت يعني :' پدرها ! مادرها ! اگر فردا بچه شما نمره درسي اش كم و يواش يواش ناچار شد هر مطلبي را بارها و بارها بخواند تا بفهمد ! يادتان باشد كه خود ما عامل اصلي آن بوديم ! بچه ما خنك وكودن نبود ! ما خواستيم و هنر مسئولین ما بود که او اين چنين شود ! مثل هنر تفکیک فرزندی که با تروریست ها همکار بوده و پدرش شعار مرگ و اعدام سریع دیگران را می دهد.
فراواني آلاينده ها در هواي تهران امروز نه فقط يك مساله زيست محيطي كه به دلايلي چند يك تهديد جدي از منظر امنيت ملي است و نگاه به موضوع از همين منظر بود كه كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي را وداشت تا مساله را در سال ١٣٨٧ در دستور كار خود قرارداده و آنرا به عنوان يك تهديد امنيتي جدي مورد بررسي قرار دهد كه البته بعد رها و موضوع از بيخ و بن فراموش شد.
مساله آلودگي روز افزون هواي تهران و کلان شهرها و پيامدهاي منفي آن امري است كه سال‌هاست درباره آن گفته مي شود و مي نويسند .
نخستين زنگ خطر جدي درباره آلودگي هواي تهران در سال ١٣٧۴ به صدا
درآمد. در آن هنگام نزديك به يكصد نفر از كارشناسان و مدرسان حوزه هاي مرتبط با محيط زيست، جغرافيا و شهرسازي در پي نشستي در سالن اجتماعات پارك شهر متني موسوم به بيانيه "هواي تهران ٧۴" را منتشر كردند كه در آن براي نخستين بار از آلودگي هواي تهران به عنوان يك " بحران ملي" كه راه مقابله با آن "عزم ملي" است، نام برده شد.
اين بيانيه عمدتا بر آثار بهداشتي و بيماري زاي آلودگي هوا تاكيد داشت و نويسندگان آن كوشيدند بر اين نكته پا بفشارند كه يكي از عوامل عمده همه گيري نگران كننده بيماري هايي همچون افسردگي، اضطراب و انواع ناراحتي هاي تنفسي در تهران، آلودگي هوا بوده و اين پديده را مي بايست از جمله عوامل قابل توجه مرگ و مير در تهران به شمار آورد.
البته، اين بيانيه آنقدر بازتاب نيافت كه بتوان تصور كرد همچون مانيفستي براي همه ي فعاليت هاي بعدي مقابله با آلودگي هوا در تهران مورد توجه بود، اما واقعيت اين است كه در همه ي سالهاي بعد از انتشار اين بيانيه ، همچنان اثر بهداشتي آلودگي هوا بود كه مورد توجه قرار مي گرفت و آثار زيست محيطي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (از جهت تاثيري كه بر تخريب و رنگ باختگي آثار تاريخي، معماري و فرهنگي دارد) اين پديده فراموش شده است. دليل اين امر شايد اين باشد ، آماري كه سه سال بعد از بيانيه "هواي تهران ٧۴" توسط جايكا (كنسرسيومي از مشاوران بين المللي كه با محوريت كارشناسان ژاپني طرح جامع براي كاهش آلودگي هواي تهران را تدوين كردند) منتشر شده بود، بسيار هول انگيز بود: آلودگي هوا سالانه بين هفت تا ۹ هزار نفر را در تهران مي كشد! يعني به طور متوسط سالانه هشت هزار نفر و تقريبا هر ساعت يك نفر.
آلوده سازي هواي تهران چند متهم اصلي دارد كه اولين آنها خودروهاي بسياري هستند كه هر روز هم بر تعداد آنها در اين شهر افزوده مي شود و شهر به پاركينگي بزرگ مبدل شده است . دراين پاركينگ مدعيان ! پلاك خودروهاي خود را در مقابل دوربين هاي كنترل ترافيك مي پوشانند و يا به هزار حيله ديگر متوسل مي شوند تا وارد مناطق ممنوعه شوند . پليس امكانات نرم افزاري و سخت افزاري كافي براي برخورد با آنها را ندارد و كسي، مسئول و غیر مسئول باور نمي كند كه : اين هوا ديگر نه براي من و نه براي شما ! براي هيچ يك از ما قابل تنفس نيست !
مدير طرح جامع كاهش آلودگي تهران گفته است كه عامل ٨٩ درصد آلودگي هواي تهران منابع متحرك ( خودروها و موتورسيكلت ها ) هستند. خودروهايي كه فاقد استاندارد زيست محيطي هستند، ٣٠ تا ۴٠ برابر بيشتر از ساير خودروهاي استاندارد آلايندگي دارند و هر روز باز هم توليد و راهي شهرهاي ما مي شود.
در پرونده اي كه سال ١٣٨٧ از منظر تهديدي براي امنيت ملي از وضعيت هواي تهران تهيه و به مجلس شوراي اسلامي ارايه شد، مجموع خسارت‌های مالي ناشي از آلودگي هوا در آن سال به هشت هزار ميليارد تومان ! ( كه الان بسيار بيشتر از آن موقع شده ) برآورد شده بود كه ميلياردها تومان زيان ناشي از هزينه هاي اجتماعي - هزينه هايي كه همه ي افراد بدون توجه به نقش آنها در بوجود آمدن آن هزينه ها پرداخت مي كنند، ولي درمحاسبات نمي آيد را هزينه اجتماعي مي گويند – مانند پيامدهاي زيست محيطي و بهداشتي و سلامت عمومي ناشي از آلودگي هوا و... بايد به آن افزود.
بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهاني كه "ايسنا " از آن خبر داده بود تا سال ٢٠١٢ در ايران ١٠ هزار و ۶٠٠ نفر براثر آلودگي هوا دچار مرگ زودرس شدند كه يك سوم اين تعداد مربوط به شهر تهران و يك سوم ديگر مربوط به استان‌هاي درگير گرد و غبار است.
آنچه سبب وضعیت موجود شده ، قانون گریزی نهادهای مسئول و بی اعتنایی به مصوبات قانونی و توصیه های کارشناسی بوده است که البته باید به آن مسائل فرهنگی و اجتماعی و رفتاری شهروندان را نیز افزود.
همانطور که گفتم؛ نخستين زنگ خطر جدي درباره آلودگي هواي تهران در سال 1374 به صدا درآمد که به بيانيه "هواي تهران ٧۴ " منتهی شد كه در آن براي نخستين بار از آلودگي هواي تهران به عنوان يك " بحران ملي" كه راه مقابله با آن "عزم ملي" است، نام برده شد.
در آن بیانیه تاکید شده بود :
- نگاه ملی به موضوع آلودگی هوای تهران به عنوان یک بحران فراشهری
- تسریع در بازنگری طرح جامع کاهش آلودگی هوا در یک افق ۵ ساله جدید و با شاخص‌های عملکردی قابل اندازه‌گیری و متولی نظارت مشخص به عنوان یک سند فرادستی و لازم الاجرا
- محول شدن نظارت بر رعایت استانداردهای محیط زیستی در زمینه خودرو و سوخت به سازمان مستقل از ارگان تولید کننده
- تشکیل مرجع قانونی مشخص جهت رسیدگی به تخلفات صورت گرفته در طول این مدت و پیگیری قضایی گزارش سازمان بازرسی کل کشور( این سازمان سال ١٣٧١ در گزارشی نسبت به روند رو به افزایش آلاینده ها در هوای تهران هشدار داده بود.)
- توسعه حمل و نقل عمومی به ویژه شبکه مترو و گسترش خدمات شهر الکترونیک با هدف مدیریت تقاضای سفر
- بازنگری نحوه اطلاع رسانی به شهروندان و شفاف و دقیق شدن این مهم به عنوان حق شهروندی ایشان
- استفاده از نظرات نخبگان و متخصصان در حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری
- نظارت بر سوخت مصرفی در منابع ثابت به ویژه صنایع و نیروگاه‌های تهران بر اساس استانداردهای موجود
- جلوگیری از اجرای اقدامات مقطعی و فاقد عقبه کارشناسی در حوزه مدیریت آلودگی هوا
* در بیانیه همان زمان گفته شده بود : پیامدهای آلودگی هوای تهران در حد یک «فاجعه ‌ملی» می‌باشد که ابعاد آن در سالیان آتی مشخص‌تر دامنگیر جامعه ما خواهد شد.
اکنون بعد از گذشت بيش از ربع قرن میزان دستیابی به اهداف و موفقیت طرح مذکور برای متخصصین و فعالان محیط زیست در هاله‌ای از ابهام است.
کم توجهی به برگزاری مداوم و مستمر کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوا با حضور تمامی اعضای موثر این کمیته در سنوات گذشته ، عدم نظارت برمیزان پیشرفت محورهای برنامه، پاسخگو نبودن سازمان‌های متولی و نقض مصوبه ممنوعیت استقرار صنایع جدید در شعاع ١٢٠ کیلومتری تهران، تولید همچنان خودروهای غیر استاندارد و بی اعتنایی به توپوگرافی تهران در توسعه شهر بخصوص در غرب شهر جملگی نشان می‌دهد که هنوز هم عزم جدی برای کاهش آلودگی هوای تهران وجود ندارد، تا جایی که حتی تحقق برخی از محور های اصلی طرح جامع کاهش آلودگی هوا کاملاً به حالت تعلیق درآمده است.
هشدار بانک جهانی درباره تشدید آلودگی هوا در ایران نیز شاهدی دیگر است. خسارت آلودگی هوا در ایران از ۷.۱ میلیارد دلار در سال ٢٠٠١ به هشت میلیارد دلار در سال ٢٠٠۶ رسیده که ۱.۸ میلیارد دلار آن مربوط به خسارات ناشی از آلودگی هوا در پایتخت بوده و از همه مهم‌تر اینکه بانک جهانی خاطرنشان کرده این رقم تا ١٠ سال آینده به ١۶ میلیارد دلار خسارت برای کل کشور افزایش خواهد یافت.(همشهری آنلاین)
همانطور که اشاره رفت ؛ آنچه که هوای کلان‌شهرهای ایران و از جمله تهران را غیر قابل تنفس کرده ، مجموعه ای از عواملی است که دهه هاست شناخته شده و حتی برای آنها راه چاره های علمی و کارشناسی ارایه گردیده است ، اما در کمال بی توجهی مدیریتی اجرای آنها هر سال به سال دیگر موکول شده است.
مباحثی مانند ممنوعیت استقرار و توسعه واحدهای صنعتی در شعاع ١٢٠ کیلومتری تهران با بی اعتنایی به آن عملا نادیده گرفته شده ، خودروها و موتورسیکلت هایی که سال‌هاست گفته می شود نباید تولید شود، همچنان پلاک می شود.
به طور کلی، منابع آلودگی هوا در دو دسته منابع آلاینده متحرک و ثابت دسته‌بندی می‌شوند. منابع آلاینده متحرک، شامل خودروهای شخصی، کامیون‌ها و موتورسیکلت ها هستند که هر کدام، سهمی در آلودگی دارند.
خانم" صدراعظم نوری" عضو سابق شورای شهر تهران به " امتداد" گفته است: بالغ بر ۶٠ درصد از آلودگی به این منابع مربوط بوده که سهم هریک از آن‌ها متفاوت است. مثلا خودروهای سواری ١۴ درصد، موتورسیکلت‌ها ١٠ درصد ، کامیون‌‌ها ١۵/٧درصد، اتوبوس حدود ۶ درصد، مینی‌بوس‌های دیزلی ۴ درصد و سایر عوامل نیز به ترتیب، سهمی از این حدود ۶٠ درصد را به خود اختصاص داده‌اند. از طرفی، منابع ثابت هم که حدود ۴٠ درصد آلودگی هوا را به خود اختصاص داده‌اند، شامل نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، کارخانجات، سوخت‌های خانگی و ادارات و واحدهای تجاری می‌شوند.
گردش هوا در تهران از جنوب غرب به سمت شمال شرق است و همین امر سبب می شود تا آلاینده های این نیروگاه‌ها راهی آسمان تهران شود که محصور در کوه‌ها و ساختمان‌های بلند مرتبه در منطقه ٢٢ شهرداری تهران یعنی مسیر اصلی وزش باد است. این آلاینده‌های مازوتی میزان بالایی گوگرد و ذرات کمتر از ٢ و نیم میکرون دارد که برای سلامت انسان فوق العاده خطرناک است.
درباره خطر بر هم خوردن توپوگرافی تهران با احداث ساختمان‌های بلند مرتبه در غرب شهر بارها نهادهای ذیربط به شهرداری تذکر دادند که اعتنایی به آن نشد و سرانجام این شد که می بینیم : تهران هوایی برای تنفس ندارد.
در شبکه های اجتماعی در کنایه به بی توجهی دولت مردان به مساله جدی آلودگی هوا در ایران، و گذاشتن بار تقصیر همه ی آن به روی دوش مردم، این کلیپ زیاد به خصوص با داغ شدن دوباره موضوع آلودگی هوا، دست به دست می شود :
آقای مجری: چه کمکی به کاهش آلودگی هوا کردی؟
فامیل دور: ما نه کارخونه داریم، نه تولیدی، نه ماشین، همین که بدبختیم خودش بیشترین کمکه!

🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 9:37 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ٢٠ آبان‌ماه ١۴٠٢
این‌که «منوچهر متکی» وزیر اسبق امورخارجه با سابقه دو دوره نمایندگی خطاب به نمایندگان در ‌ مجلس شورای اسلامی گفته است: « مردم اسم ۵نفر از نمایندگان را هم نمی‌دانند!" بدان معنا نیست که مردم سواد سیاسی ندارند،برعکس! ‏بلکه به این باور رسیده اند که حضور این افراد در مجلس حتی صندلی وزارت،در شرایط زندگیشان اثر مثبت ندارد. ‏این بی تفاوتی مردم، هشدار بود که نشنیدید!
« مارتین لوترکینگ» از رهبران جنبش مبارزه با تبعیض نژادی در آمریکا می گوید : هیچ چیز خطرناک‌تر از این نیست که جامعه‌ای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس می‌کنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت می‌کنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، نا خودآگاه می‌خواهند که آن جامعه را نابود کنند.
مردم همیشه می گویند و برایشان سوال بوده است؛ نمایندگان مجلس که اعتبار و شان نمایندگی خود را از مردم و برای مردم دارند، چگونه است که در برابر خواست مردم قرار می گیرند و به مسائل و موضوعاتی می پردازند و تصمیم هایی در قالب قانون می گیرند که نه خواست مردم، بلکه ایستادگی در برابر مردم است. مجلس باید نشان بدهد که کجای زندگی مردم قرار دارد.
در کشور هیچ نهاد منتخبی قدرت مجلس شورای اسلامی را مطابق با قانون اساسی ندارد. اما همین مجلس طی سال‌ها چنان سرگرم مسائل فرعی کشور شده که آن‌را در بازی ها کاملا دور زده اند و مجلس در عمل به هيچ گرفته شده است.
اقتصاد درد اول امروز جامعه ما است که بنظر من بیشتر از سیاست خارجی تهاجمی متاثر می شود. سیاست های اقتصادی به افزایش شدید تورم انجامیده است و دولت تنها کاری که می کند، یعنی قادر به انجام آن است؛ چاپ پول و افزایش نقدینگی است بی آن‌که توجه شود که در چنین وضعیتی اول کار دولت‌ها، کوچک کردن خود و کاستن از هزینه های جاری است.
یک گزارش تازه از «کارگزاری تابان» می گوید که نقدینگی کشور از عدد ۷.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان عبور کرد(هفت هزار هزار میلیارد تومان)
هرچند که شعار سال مهار تورم است ولی با این عدد نقدینگی باید واقع نگر باشیم و بدانیم که با این دست فرمان خلق نقدینگی نباید انتظار کاهش تورم را داشت. نکته دردناک‌تر این‌جاست که طی یک سال گذشته ۱۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان(هزار و پانصد هزار میلیارد تومان ) به حجم نقدینگی کشور اضافه شده است.
بد نیست حالا که نقدینگی این حجم رشد کرده یادی از اقتصاددان شهیر «جان مینارد کینز» کنیم، که می‌گفت: اگر می‌خواهید ملتی را نابود کنید، یک تورم بلند مدت ایجاد کنید، چراکه یک تورم بلند مدت آرام آرام تمام بنیان‌های اخلاقی و اقتصادی آن ملت را نابود می‌کند.
به هر بخش از امور کشور که نگاه کنید مساله دار است. جایی که مردم انتظار دارند، اثری از مجلس با اختیارات زیاد ببینند جای آن خالی است و در عوض مجلس که این روزها به پایان این دوره اش رسیده، بیشتر مشغول اموری است که نه در اولویت، و نه حتی از خواسته های مردم است و به واقع هیچ نقشی در زندگی مردم ندارد.
چشم بستن به روی واقعیت ها و سنگر گرفتن مدیران پشت شعار! دست‌یابی به اقل نیازهای زندگی را برای عموم سخت و در مقوله ای به نام مسکن به حسرتی تبدیل کرده است که زمان برآورده شدن آن حتی در « ابد و یک روز» هم نخواهد بود. در این شرایط و در حالی که مدیران اقتصادی کشور از تامین اساسی ترین نیاز کودکان یعنی شیر خشک و پوشک عاجزند، همين مجلس کارگزاران اقتصادی را به پاسخگویی نمی خواند، از تحقیق و تفحص و استیضاح هم که خبری نیست و اصلا مجلس قدرت آن‌را ندارد، زیرا اقدامات و مواضعش در برابر جمهور به حدی و شکلی بوده است که مردم از آن عبور کرده اند و اقتدار گراها هم همین را می خواستند.
با بالا رفتن اجاره مسکن آمارهایی که بانک مرکزی منتشر کرده، نشان می‌دهد از زمان روی کار آمدن دولت مستقر ، اجاره خانه در شهرهای ایران به طور متوسط تقریباً سه برابر شده است و با این وضع قیمت ها، تهرانی ها در آرزوی مسکن خواهند مُرد! همان گزارش می گوید که قیمت هر مترمربع خانه در تهران بطور میانگین ۸۰ میلیون تومان شده است. بدان معنی که شانس خانه‌دار شدن خانواده تهرانی به بیش از یک قرن - بیشتر از میزان امید به زندگی- رسیده است.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 11:13 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ١٨ آبان‌ماه ١۴٠٢
نزدیک به یک‌ماه از جنگ چندباره در غزه می گذرد. فدراسیون بین المللی روزنامه نگاران تایید کرده است که در این یک ماه، دست‌کم ۴۰ خبرنگار در جنگ غزه کشته شده اند. اغلب کشته شده ها روی لباس و همچنین کلاه فلزی و خودرو و سایر وسایل همراه عبارت PRESS را نقش کرده بودند که هویت صنفی آن‌ها را نشان می داد و انتظار بود شلیکی به سوی آن‌ها صورت نگیرد.
فدراسیون بین المللی روزنامه‌نگاران مدارک بسیاری برای ارائه به نهادهای حقوقی بین المللی جمع کرده است که نشان می دهد نیروهای اسرائیلی در غزه عامداً خبرنگاران را هدف قرار داده و می دهند تا چشم جهانیان را بر روی جنایات خود ببندند. نظامیان اسرائیلی همچنین مراکز و دفاتر رسانه های بین المللی را در غزه هدف قرار داده و ویران کرده اند.
دوستان جوانم و دانشجویان عزیز تاکنون بارها دراین‌باره که خبرنگاران در «مخاصمات مسلحانه» چه وظایفی دارند و حقوق بین‌الملل چه حمایت‌هایی را از آنان متصور شده است، پرسیده‌اند.
در این نوشتار با نگاه به «فرهنگ حقوق بین‌الملل مخاصمات مسلحانه» نکاتی چند را که باید طرفین مخاصمات مسلحانه نسبت به خبرنگاران، و خبرنگاران برای پوشش‌ اخبار درگیری ها رعایت و مورد توجه و دقت‌ قرار دهند، توضیح می دهم. دوستان علاقه‌مند می‌توانند برای مطالعه بیشتر به منبع ذکر شده، رجوع کنند.
در «حقوق بین‌الملل مخاصمات مسلحانه»، «خبرنگار» کسی تعریف شده است که «وظیفه دارد اطلاعاتی را برای مطبوعات، رادیو و یا تلویزیون به‌دست آورده، تفسیر کرده و یا مورد استفاده قرار دهد.»
این تعریف به موجب قانون شامل عناوین مختلف شغلی می‌شود که در رابطه با کار خبری فعالیت دارند و آنها ازجمله خبرنگاران، گزارشگران، عکاسان، فیلمبرداران یا دستیاران آن‌ها که «عادتاً» چنین فعالیت‌هایی را به‌عنوان شغل اصلی خود انجام می‌دهند، هستند.
در فاصله سال‌های ۱۸۹۹ تا ۱۹۴۹ تنها خبرنگارانی که به‌طور خاص تحت حمایت حقوق مسلحانه قرار داشتند، خبرنگاران جنگ بودند. آنها کسانی بودند که از سوی نیروهای متخاصم Belligerents اجازه همراهی ارتش را داشتند. این گروه از خبرنگاران براساس حقوق بین‌الملل مخاصمات مسلحانه چه آن زمان و چه حالا، اگر به اسارت درآیند، «اسیر جنگی Prisoners of war شمرده می‌شوند که حقوق خاص خود را دارند.
پروتکل‌های الحاقی ۱۹۷۷ تغییری در قواعد مربوط به خبرنگاران جنگ ایجاد نکرد، اما ماده ۷۹ پروتکل اوّل رسماً مقرر می‌دارد: «خبرنگارانی که در ماموریت‌های حرفه‌ای خطرناک در مناطق درگیری هستند، وضع افراد غیرنظامی را خواهند داشت، مشروط بر این‌که از انجام هرگونه فعالیت نظامی خودداری نمایند.»
ماده ۴ کنوانسیون سوم ژنو، ضمیمه ۴ و ماده ۷۹ پروتکل اول، قواعد مربوط به تعیین هویت خبرنگاران را(از طریق کارت‌شناسایی) بیان کرده است.
خبرنگارانی که تبعه دولتی غیر از دولت‌های متخاصم هستند و در یک درگیری مسلحانه بین‌المللی فعالیت می‌کنند، از مزایای دوران صلح برخوردار هستند. یعنی این‌که اگر از سوی یکی از طرفین درگیری Party to conflict به اسارت درآیند، تنها به دلایل بسیار مهم در بازداشت نگهداری خواهند شد و در غیراین صورت معمولا آزاد می‌شوند.
اعضای نیروهای مسلح که تکالیفی را همانند خبرنگاران غیرنظامی برعهده دارند، از مصونیت خاصی برخودار نیستند؛ آن‌ها به نیروهای مسلح Armed Forces تعلق دارند و با آنها مثل سایر نیروهای مسلح برخورد خواهد شد.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 16:17 | لینک  | 

* رئوف پیشدار

استاد دانشگاه - ١٧ آبان‌ماه ١۴٠٢
اخبار جنگ در غزه اصطلاح و عباراتی حقوقی چندی را از حقوق بین الملل مطرح کرده که مناسب است بیشتر آن‌ها را بشناسیم.
معمولاً واژگان «جنایت جنگی»،«جنایت علیه بشریت» و «نسل کشی» به جای یکدیگر به کار می روند، گویی همگی به اعمال یکسانی دلالت می کنند.اما، این کلمات دارای تعاریف دقیق حقوقی و مفاهیم و پیامدهای متفاوتی هستند. صلیب سرخ جهانی با استناد به مدارک قانونی، تعارف مذکور را چنین بیان می کند:
*جنایت جنگی :*
همان‌گونه که از واژۀ «جنایت جنگی» بر می آید،جنایاتی هستند که در ارتباط با یک درگیری مسلحانه مرتکب می شوند؛ خواه بین المللی باشند یا نه.
واژه«جنایت جنگی»افعال مختلف و گسترده ای را شامل می شود،از جمله تجاوز و شکنجه که اگر در زمان صلح یا در شرایط خشونت آمیزی که درگیری مسلحانه نباشد حادث گردند، تحت قوانین ملی قابل مجازات خواهند بود.
لذا،«جنایات جنگی» نقض قوانین و عرف جنگ است. با این وجود، هر نقض قوانین جنگ «جنایت جنگی» نخواهد بود.
نقض قوانین و عرف جنگ تنها زمانی«جنایت جنگی» شناخته می شود که به اندازه کافی«جدی» باشد که یعنی مرگ، جراحت، تخریب یا تصاحب غیر قانونی مال را در بر داشته باشد، یا بدون آن که به طور فیزیکی مستقیماً اشخاص یا اشیاء را به خطر اندازند ارزش های مهم را نقض کنند.
برای مثال،جنایات جنگی شامل سوء استفاده از اجساد، رفتار تحقیرآمیز با اشخاص،واداشتن افراد به انجام کارهایی که مستقیماً به عملیات نظامی دشمن کمک می کند،نقض حق محاکمه عادلانه، استفاده و بکارگیری کودکان زیر ١۵ سال برای مشارکت در درگیری های مسلحانه، و گرسنگی دادن به غیرنظامیان می گردد.
برای نمونه، درحالی که دزدیدن تکه ای نان از روستاییان نقض احترام به اموال شخصی ایشان است،پیامدهای این عمل به اندازه ای جدی نخواهد بود که آن را جنایت جنگی بدانیم.در مقابل، بمباران نانوایی این روستا با هدف گرسنگی دادن به جمعیت غیر نظامی یک جنایت جنگی تلقی می شود.
به علاوه،شماری از نقض های کنوانسیون های ١٩۴٩ ژنو و پروتکل اول الحاقی ١٩٧٧، که طبق تعریف تنها به مخاصمات مسلحانۀ بین المللی مربوط می شود، نه تنها جنایت جنگی هستند،بلکه حتی فراتر از آن‌ها به عنوان«نقض جدی» تلقی می شوند.این اعمال شامل شکنجه، آزمایش های بیولوژیک، تخریب گستردۀ اموال، تبعید، و گروگان گیری می باشند.
*جنایت علیه بشریت:*
اعمالی همچون شکنجه، تجاوز، برده داری و حبس غیرقانونی هم به عنوان جرائم معمولی قابل مجازات هستند هم بسته به شرایط به عنوان جنایات جنگی یا جنایت علیه بشریت.
یک تفاوت مهم آن است که جنایات جنگی تنها درحین درگیری مسلحانه واقع می شوند درحالی که جنایت علیه بشریت ممکن است در هر زمانی واقع گردد از جمله زمان صلح یا در شرایط خشونت آمیز که به درگیری مسلحانه نمی رسد.
تفاوت دیگری که میان جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت وجود دارد، آن است که جنایت جنگی می تواند اقدامات منفرد و مجزا بوده در حالی که جنایات علیه بشریت جنایاتی هستند که در مقیاس بزرگ مرتکب می شوند.آنچه واقعاً اهمیت دارد آن است که جنایات علیه بشریت به عنوان بخشی از یک حملۀ گسترده یا نظام مند است که علیه جمعیت غیرنظامی هدایت شده است.
*نسل کشی:*
واژۀ نسل کشی تا پیش از جنگ جهانی دوم ساخته نشده بود. این واژه (genocide) ترکیبی از دو کلمه است: کلمه یونانی «genos»، به معنای تولد و گونه و کلمه لاتین «caedere»،به معنای کشتن یا قتل عام کردن. بنابراین به معنای کشته شدن یا قتل عام شدن مردم به علت آنچه که هستند می باشد.
طبق تعریف حقوقی اساسنامۀ دیوان بین المللی کیفری، جنایت نسل کشی هنگامی مرتکب می شود که یکی از اعمال فهرست شده در بند ۶ «با نیت نابودی بخش یا تمامی یک ملت، قومیت، نژاد یا گروه مذهبی و اینچنین مرتکب گردد».
چه کسانی را می توان برای این جرائم مسئول دانست؟
طبق حقوق بین المللی بشردوستانه حاکم بر جنایات جنگی،جنایت علیه بشریت و نسل کشی، افراد از نظر کیفری مسئول عمل یا ترک فعل خود هستند.تنها افراد را می توان برای این جرائم مسئول دانست، و نه نهادها همچون گروه های مسلح سازماندهی شده، گروه های سیاسی،سازمان ها یا دولت ها،سمت ها، مقام ها و تبعیت های مرتکب جرم همگی بی ربط هستند.
رفتاری که می تواند به مسئولیت فردی بیانجامد عبارتند از: ارتکاب واقعی جرم، مشارکت در انجام آن(به عنوان شریک جرم)،تسهیل ارتکاب جرم (به وسیلۀ جمع کردن قربانیان در یک محل برای کشتار آتی آنان، تأمین سلاح، برنامه ریزی یک جرم تا در آینده توسط دیگران اجرا شود، تحریک یا تشویق کردن شخص دیگر برای ارتکاب جرم)،یا فرمان دادن ارتکاب یک جرم. آنهایی که از فرمان های غیرقانونی پیروی می کنند را می توان به صورت فردی برای جرائمی که پیرو چنین دستوراتی مرتکب شده اند مسئول شمرد.
آنهایی که مسئولیت پیشگیری یا مجازات این جرائم را دارند، از نظر قانونی، مسئولیت فرماندهی یا مافوق را دارا هستند. برای آن که از نظر کیفری تحت مفهوم مسئولیت مافوق متعهد بود لزومی ندارد تا از نظر نظامی مافوق باشند (همچون فرمانده سربازان). یک نفر ممکن است به مفهوم غیرنظامی مافوق باشد. لذا، مافوق تنها شامل فرماندهان نظامی نشده بلکه افسران پلیس، دهدار (همچون درگیری رواندا)، یا حتی شهرداران شهرها یا رهبران تجاری را نیز شامل می گردد. آن‌چه اهمیت دارد رابطه رسمی میان یک شخص با دیگری نیست بلکه این واقعیت است که فردی در موقعیت پیشگیری از ارتکاب یا مشارکت در جرم دیگری ، و مجازات مرتکبان جرائم بین المللی باشد.
البته مافوق باید آگاه باشد که زیردست او در شرف ارتکاب جرم می باشد یا جرمی مرتکب شده است.
در این حالت، چنان‌چه اقتضا نماید مافوق باید به منظور پیشگیری از جرم یا مجازات فرد خاطی تحقیقات بعمل آورد. عدم انجام این کار می تواند به مسئولیت کیفری منجر شود. دلیل مفهوم مسئولیت مافوق آن است که آگاهی مافوق از جرائم زیردستانش و عدم مجازات آنها از طرف زیردستان او اگر به عنوان تشویق درک نشود می تواند به منزله موافقت او از چنین رفتاری برداشت شود. این کار می تواند خطر ارتکاب جرائم جدید را افزایش دهد.
وظیفه پیشگیری و جزای جرائم مطلق نیست. به این علت که از یک مافوق نمی توان انتظار داشت که جرائم خاطیان را تحت هر شرایطی متوقف کرده یا مجازات کند. با این وجود، او باید تمامی تمهیداتی که در توان دارد را برای تضمین پیگیری فرآیندهای انضباطی یا پیگردهای کیفری بکار بندد، یا در نهایت موضوع را به یک شخص یا مقام ذی صلاح (معمولاً یک افسر عالی رتبه نظامی یا یک مقام کشوری) ارجاع نماید.
*دستورات غیرقانونی:*
نکتۀ اصلی در خصوص دستورات غیرقانونی آن است که یک سرباز چنانچه از یک فرمان مشخصاً غیرقانونی اطاعت کند نمی تواند از مسئولیت کیفری آن شانه خالی کند؛ حتی اگر یک دستور مستقیم از مافوقش باشد.
با این وجود، اساسنامۀ دادگاه بین المللی کیفری شامل یک استثنای محدود است یا همانگونه که در ادبیات حقوق بیان شده است «دفاع در برابر اکراه». این اساسنامه مسئولیت کیفری برای رفتاری را که «توسط اکراه ناشی از تهدید به مرگ قریب الوقوع یا ناشی از تهدید آسیب شدید مستمر جسمی قریب الوقوع علیه آن شخص (برای مثال فرد متخاصم) یا شخص دیگر،» ایجاد شده است مستثنی می کند «به شرطی که فرد قصد ایجاد آسیبی بزرگ تر از آسیبی که درصدد پیشگیری از آن است را نداشته باشد».
با توجه به ماهیت نسل کشی و جنایات علیه بشریت، دفاع اکراه به ندرت به مواردی که در آن مظنونی به چندین قربانی آسیب وارد کند، اعمال خواهد شد. در این حالت، چنانچه دادگاه بپذیرد که شخص مهاجم تحت نوعی از اکراه اقدام نموده است اما دریابد که این نوع دفاع اعمال پذیر نیست، ممکن است حکم سبک تری را در مقایسه با آنچه غیر از این می توانست اعمال شود برای مهاجم در نظر گیرد. جالب است که بر خلاف اساسنامۀ دیوان بین المللی کیفری، اساسنامه های دادگاه بین المللی کیفری برای یوگسلاوی سابق و دادگاه بین المللی کیفری برای رواندا از دفاع اکراه حمایت نمی کند.
سؤالی که به وجود می آید این است که اگر یک جنایت جنگی، یک جنایت علیه بشریت یا نسل کشی واقع شده بود چه کاری می شود انجام داد؟ همانطور که در ذیل خواهیم دید، برای رسیدگی به جرائم بین المللی از روش های قضایی و غیر قضایی می توان بهره جست.
در خصوص مناسب ترین روش رسیدگی به جرائم بین المللی، که روش های قضایی، غیرقضایی یا ترکیبی از هر دو است، موضوع بحث است. به جای آنکه وارد چنین بحثی شویم صرفاً به ارائۀ گزینه های موجود بسنده می کنیم.
*روش های قضایی:*
در خصوص روش های قضایی رسیدگی به جرائم بین المللی، تمامی دولت ها اینک به کنوانسیون های چهارگانه ١٩۴٩ ژنو متعهد هستند. طبق این معاهدات، آن‌ها متعهد شده اند تا رعایت و اجرای حقوق جنگ را تضمین کنند. به طور ویژه، این بدان معنا است که تمامی دولت ها باید تضمین کنند که قوانین، دستورالعمل های نظامی، و دیگر مقررات به مواد متعدد کنوانسیون های چهارگانه ژنو قدرت اجرایی می‌دهند.
به علاوه، دولت ها باید این قوانین را اجرا کنند. این کار مستلزم انجام تحقیق نسبت به موارد ادعایی ارتکاب جنایات جنگی بدست اتباع ایشان، از جمله اعضای نیروهای مسلح این کشورها و همینطور سایر جرائم بین المللی واقع شده در مرزهای آنان می شود. همچنین، دولت ها باید تضمین نمایند که متهمان مطابق با استانداردهای بین المللی مورد پیگرد قانونی قرار می گیرند. با این وجود، ورای الزام به تعقیب قانونی اتباع خود، دولت ها باید تضمین حاصل کنند که اتباع خارجی که به طور جدی کنوانسیون های ژنو یا پروتکل اول الحاقی ١٩٧٧ ژنو را نقض کرده اند از مصونیت بهره نبرند، یا، به زبان ساده از مجازات فرار نکنند (چه در خانه یا در مأمنی در خارج باشند).

🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 10:31 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ١۵ آبان‌ماه ١۴٠۲
آقای غضنفر آبادی نماینده مجلس در واکنش به اظهارات معصومه خانم، خانمی که در تلویزیون گفت؛ مملکت مال حزب الهی هاست هر کس دوست ندارد برود، گفته است این حرف ها نباید در تلویزیون که آقای نماینده آن‌را «مقدس» خوانده مطرح شود!
این‌که تلویزیون مقدس است یا نه، اگر هست به ذات است یا به عمل، و دیگر سخن جای حرفی آن چنان که پیش‌تر هم سابقه دارد در تلویزیون است یا نه! موضوع این یادداشت من نیست گرچه ادعای آن‌را دارم که در منویات تلویزیون و یا حداقل بخش هایی از آن هست . سخن من، نقد و گریز به باور عده ای است که اگر امکان نظرپرسی وجود داشت و می دادند، آمار هم دلالت بر اقلیت محض بودن آن‌ها داشت. این اقلیت که اتفاقاً بسیار هم پُر سر و صدا است و ابزارها را نیز برای اعمال فشار و دیکته کردن و تحمیل نظر و خواست خود به جامعه دارد، در منویاتش قائل به هیچ حقی برای دیگران و متفاوت اندیشان نیست و حاضر هم نیست، باورها و افکار خود را در یک انتخابات سالم، به رای جمهور بگذارد.
در باور آن‌ها هست که اگر فقط جمعی هرچقدر هم کم تعداد با خود داشته باشند،
برای تداوم حیات و بقای شان که ریشه در اقتصاد و منافع محض مادی دارد، کافی است و هر جا که سخن از مردم و انتخابات گفته می شود، صرفاً برای ویترین آرایی و ژست دموکراتیک و جمهوریت است.
پذیرش حاکمیت مردم معنایی جز این ندارد که مردم با هر طرز فکر و نظر در چهارچوب قانون حق حیات دارند و تمایلات سیاسی هم جزئی از آن است و وظیفه حاکمیت حفاظت از آن می باشد که در آرای مردم تجلی پیدا می کند.
مشخصه بارز یک جامعه زنده، پویا و رو به جلو، چند صدایی در آن و قبول و رسمیت بخشیدن به آن است. پلورالیسم به معنای ترویج و تکثیر احزاب و مطبوعات و نهادها و انجمن‌ها و اتحادیه ها و تشکل‌های سیاسی و غیرسیاسی با عقاید و سلایق متفاوت در جامعه است. این تکثیر و گوناگونی تنها در صورت وجود تکثیر آزاد و مستقل از دولت و حکومت معنا می یابد؛ آنگاه که تکثیر پلورالیستی در نهاد جامعه شکل گیرد، احزاب مستقل با دولت و گروه صاحب قدرت به رقابت خواهند پرداخت و دولت و برنامه های دولت را به چالش خواهند گرفت و چون همیشه رقیب و یا رقیبان قدرت مندی در برابر دولت قرار دارند و در پی فرصتی هستند تا قدرت را از چنگ زمامدار و حزب و گروه صاحب قدرت بربایند، پس دولت و رئیس دولت و حزب صاحب قدرت بسیار از رفتار و گفتار خود مراقبت خواهند کرد.
بر همین اساس دولت همیشه در تلاش خواهد بود بهترین و بیشترین دست‌ آوردهای چشم‌گیر و چشم‌نواز را به دست آورد و از حداقل و اندک بیلان منفی برخوردار باشد. اما اگر رقابت و نظارت پلورالیستی در میان نباشد، نتایج سیاست‌ ها برای دولت چندان اهمیتی نخواهد داشت و بار بیلان منفی را همیشه به گردن این و آن خواهد گذاشت.
بعلاوه، در قالب پلورالیسم مطبوعات و نهادهای مدنی مستقل از دولت و حکومت نقش نظارتی دوگانه خواهند داشت؛بدین صورت که علاوه بر نظارت بر کارکرد دولت و دستگاه‌های حکومتی، نیازها و کاستی‌های جامعه و به خصوص نیازها و کاستی های لایه های زیرین اجتماع و به خصوص تر نیازها و خواسته های روشن‌فکران را به دولت و تشکیلات قدرت انتقال خواهند داد .
بر اساس کثرت گرایی پلورالیستی است که سندیکاها و اتحادیه های کارگری مستقل از دولت و حکومت به عنوان اهرم‌های حمایتی و فشار جانب دار حقوق کارگران شکل گرفته و مانع استثمار کارگران توسط دولت و تشکیلات قدرت و کارفرمایان خواهند شد. بنابراین، روابطی که میان احزاب و مطبوعات و نهادهای مدنی و اتحادیه های کارگری با تشکیلات قدرت وجود دارد، قدرت دولت و حکومت را تعدیل کرده و جامعه باز را بنا خواهد کرد. جامعه باز به دست نخواهد آمد مگر اینکه قدرت سیاسی در جامعه تعدیل شود. دولت محدود دولت جامعه باز است.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

https://t.me/raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 9:59 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ١۴ آبان‌ماه ١۴٠۲
بار دیگر خانمی با یک طرز فکر مشخص مثل قبلی ها، در تلویزیون گفته است هر کس نمی تواند در کشور زندگی کند، بردارد و برود! البته این خانم به سخنانش علاوه کرده که مملکت مال حزب الهی هاست!
این‌که حزب الله چیست و حزب الهی کی است، سخن بسیار گفته شده و اگر قائل به تعاریفی باشیم که در معارف دینی گفته، شنیده و خوانده ایم، همين یک سخن حتی اگر از روی احساسات کنترل نشده بیان شده باشد، با زیربناهای فکری ما که خود را مسلمان می دانیم و بر طبق سیره رسول الله صلی الله علیه و آله باید اهل مدارا و صلاح و خير و اخلاق حسنه و با جاذبه بالا باشیم، در تضاد است.
مشابه آن خانم با آن طرز فکر کم نیستند که از آن جمله تفکرات داعشی و همان باوری است که فلسطین را اشغال کرده است. خود بزرگ و حق دیدن و نفی دیگران! دیکتاتوری و مجوز حتی قتل داشتن! است که در کارهای داعش و صهیونیست ها دیدیم و می بینیم.
محل تاسف بسیار است که تلویزیون به رغم جایگاهی که برای خود به عنوان «رسانه ملی» قائل است، نه‌ فقط به این طرز نگاه میدان می دهد،. بلکه به نشر و ترویج آن می پردازد.
باور تعلق کشور به یک باور! کشور را به سمت دیکتاتوری می کشاند که نه فقط با اسلام که با اصول اساسی و پایه ای جمهوریت در تضاد و تقابل است.
ایران سرزمینی با تاریخی کهن و متعلق به همه ی ساکنان آن از هر دین و مذهب و فکر و باور به عنوان «یک ملت» است و همه در آن دارای حقوق یکسان اند.
دیکتاتوری و رفتارهای دیکتاتورمنشانه چه از ناحیه اکثریت و چه اقلیت، ثبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی یک کشور را فرو خواهد پاشید.
آنچه در کشور باید حاکم باشد و همگان از صدر تا ذیل به آن تن داده و به آن عمل کنند «قانون» است و لاغیر! کشور را نمی توان بنا به سلیقه اداره کرد، کشور را نمی توان آن‌طور که عده ای گمان می کنند، ملوک الطوایفی اداره کرد که اگر چنین باشد باید به کسانی هم که مثل آن‌ها فکر نمی کنند این حق داده شود که به میل و تشخيص خود عمل کنند که آن وقت خواهید دید سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
نظم و زیست همگانی زیر سایه قانون، اساس زندگی است. قانون گذار باید پاسدار قانون باشد و تکلیف ضابطین، حفاظت از قانون است.
کشور درگیر التهابات زیادی در عرصه های مختلف است. در چنین شرایطی آن‌هم در حالی که فرصت و امکان بیان نظرات مختلف در تلویزیون برای همه ی صاحبان افکار و سلایق فراهم نیست، سخنانی که از خانم موصوف شنیدیم و از زبان دیگران با ادبیات مشابه نیز بارها شنیده ایم، چیزی جز تزریق التهاب بیشتر به جامعه و انحراف افکار عمومی از مسائل و مشکلاتی بسیاری نیست که مردم با آن روبرو هستند و آن انزوای روزافزون کشور و خالی شدن روز به روز بیشتر سفره مردم است.
خطری که باید به آن توجه داد، این مهم می باشد که چنانچه از این نوع ماجراها درس‌آموزی نشود، که طی سال‌ها نشده است ،و فضای سیاسی به نحوی سامان درست ضدخودسری نیابد، تجربه تاریخی نشان می‌دهد این رفتار بازتولید شده و روزی گریبان شادکامان این گونه روندها را نیز خواهد گرفت. این نوع رفتارها به مانند بومرنگ به سمت تولیدکنندگان آگاه یا ناآگاه با سرعت و شتاب بیشتری برخواهد گشت و جریانی فاشیستی در کشور راه خواهد انداخت که کسی قادر به جلوگیری آن نخواهد بود.
پذیرش حاکمیت مردم معنایی جز این ندارد که مردم با هر طرز فکر و نظر در چهارچوب قانون حق حیات دارند و تمایلات سیاسی هم جزئی از آن است و وظیفه حاکمیت حفاظت از آن می باشد که در آرای مردم تجلی پیدا می کند.
این‌که مرگ بر این و آن از چه زمانی وارد ادبیات سیاسی ما شد، و اینکه فقط من! بی خیال مردم، مردم رعیت اند! هر کی نمی خواهد جمع کند و از این کشور برود، کی حاکم بر جامعه شد، باید موضوع یک تحقیق علمی باشد. این حق تاریخ و حق مردمان بعد از ما است که بدانند چه کسانی و برای چه نفعی این مرگ ها را برای این و آن خواستند ! بهایش چه بود ، و مردم چگونه آنرا از جیب خود دادند و همچنان می دهند.
بحث تکذیب، تقطیع و بهانه های دیگر برای لاپوشانی باورهای داعشی نباید موجب غفلت از مباحث اساسی همچون اصلاح سامان سیاسی شود. این شعاردهندگان ، تخریب کنندگان و مدعیان در جامعه نیستند که باید به آن ها رسیدگی شود، بلکه این بی‌سامانی سیاسی است که باید درمان شود.
این جریان مرگ بر این و آن گو، طی دهه ها جنگ اقتصادی علیه ملت ایران با انکار اثر تحریم و جریان سازی علیه هر اقدامی که باری از کوه مشکلات مردم کم کند ، و زدن سند تمامی مشکلات به نام دیگران و قبلی ها ، و خود پناه گرفتن در پستوها، سعی در ایجاد فضای روانی مساعد به زیان جریان مقابل خود کرده است .
ایران مُلک مشاع ایرانی هاست ؛ طالبانی نیندیشید. هر کس چیزی که ما می گوییم و می خواهیم را تحمل نمی کند و نمی پذیرد و مقبول او نیست « جمع کند از کشور برود»، متاسفانه به ادبیات این جمعیت قلیل تبدیل شده است که قادر به درک این مهم نیست که ایران سرزمین مشاع و متعلق به همه ی ملت از همه ی طبقات اجتماعی و گرایش های سیاسی و باورهای دینی و مذهبی و سبک زندگی است، و تنها «قانون» تنظیم کننده روابط عموم است و هیچ فرد و مقام و تشکیلاتی نمی تواند عرصه حیات و آزادی و شرافت را بر این مردم تنگ‌تر کند.
در جهانی که روابط انسان ها در آن روز به روز نزدیک تر می شود و انسان ها به یک سرنوشت مشترک دست یافته اند ، تفکر بسته همه باید مثل من اقلیت! فکر کنند، پذیرفتنی نیست .
جهان بزرگ ما با توسعه روز افزون ارتباطات انسانی مبتنی بر ابزارهای دیجیتال، روزبه‌روز کوچک‌تر شده است . گويی انسان‌ها در يک قبيله جهانى يا يک دهکده بزرگ زندگى می کنند. اطلاعات باعث شده است در تمامى کره زمين و خانواده بزرگ بشرى آگاهی هاى يکسان و واحدى به ‌وجود آيد؛ ارتباطات در دهکده جهانى ، بيشتر حالت ميان‌فردی یافته است ؛ انسان‌های پراکنده و توده‌وار، به انسان‌هايی با عملکردهای متقابل جمعى تبديل می شوند ؛ و سرعت و توسعه اطلاعات، از قدرت اقتدارهای سياسى خواهد کاست.

🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 12:35 | لینک  | 

*رئوف پیشدار

استاد دانشگاه - ١٢ آبان ١۴٠۲

«در گذشته یک جنگ نظامی موفق می‌توانست سود کلانی نصیب طرف پیروز جنگ کند و او را قادر سازد تا نظام تجارت جهانی را به نفع خود بازآرایی کند، همان‌طور که بریتانیا پس از غلبه بر ناپلئون و ایالات متحده با غلبه بر هیتلر این کار را کردند.اما تغییرات در فن‌آوری نظامی امکان تکرار چنین شاهکاری را در قرن بیست و یکم دشوار می سازد.بمب اتم پیروزی در یک جنگ جهانی را به یک خودکشی بدل ساخته است.بی تصادف نیست که از زمان هیروشیما، ابرقدرت‌ها هرگز مستقیماً وارد جنگ با یکدیگر نشده اند و فقط درگیر کشمکش های ارزانی شده اند که در آن اغوای استفاده از بمب اتم برای پیشگیری از شکست اندک بود. این امر حتی توسل به جنگ بر علیه یک قدرت هسته ای درجه دوم را نیز بسیار ناخوشایند کرده است.جنگ سایبری حتی کار را برای قدرت‌های بزرگ بدتر نیز کرده است؛در دورانی مانند عصر ملکه ویکتوریا ارتش‌ها براحتی می‌توانستند سرزمین‌های گسترده ای را تصرف و قبایل را قتل عام کنند، بدون آنکه صلح در پایتخت ها و شهرهای این قدرت‌ها بخطر بیفتد.اما امروزه توسل به جنگ علیه کشوری که دارای قابلیت های جنگ سایبری قابل توجه باشد، می‌تواند ظرف چند دقیقه جنگ را به مراکز و شهرهای بزرگ حمله کننده بکشاند. ویروس های کامپیوتری و بمب‌های منطقی می‌توانند ترافیک هوایی در دالاس را متوقف کرده، باعث تصادم قطارها در فیلادلفیا شوند و شبکه برق را در میشیگان قطع کنند. بنظر می رسدکه جنگ دیگر آن ماهیت تاریخی خود را از دست داده است و سلاح‌های موجود تنها کشورها را قادر به تخریب کامل یکدیگر کرده است، بدون این‌که امکان بنا نهادن یک امپراتوری سودآور را به یک طرف بدهد.» ٢١ درس برای قرن بیست و یکم/یوال نوح حراری
مصداق پیش گفته، منطقه خاورمیانه است که درآن رقابت های تسلیحاتی بشدت جریان دارد و تمایل به داشتن سلاح هسته‌ای در آن زیاد است. هسته ای شدن اسرائیل و پاکستان در دهه‌های اخیر، میل هسته ای شدن را در منطقه افزايش داده است طوری که برخی کشورهای منطقه به قیمت گرسنگی و فقر ملت های خود هزینه های زیادی را کرده و می کنند تا حداقل یک بمب اتمی داشته باشند!
منابعی که خرید و فروش تسلیحات در جهان را گزارش می کنند می گویند که خاورمیانه بویژه در محور جنوبی خلیج فارس از افزارهای جنگی پر شده است.
این حجم از تسلیحات بالقوه صلح در خاورمیانه را تهدید می کند و یک اتفاق می تواند آتش جنگی را شعله ور کند که نه فقط منطقه، که صلح و امنیت جهانی را به خطر بیندازد.
آمریکا ،بریتانیا ، فرانسه و از مدتی پیش روسیه عمده فروشندگان سلاح به کشورهای خاورمیانه هستند و اخیرا اسراییل هم به این فهرست اضافه شده است.
تازه ترین اقدام به خرید گزارش شده تسلیحات در منطقه توسط امارات از آمریکا به ارزش ۲۳ میلیارد دلار شامل ۵۰ فروند جنگنده اف-۳۵ و تسلیحات دیگری از جمله ۱۸ فروند پهپاد ام‌ کیو-۹ رپیر است.
برآورد می شود که فقط آمریکا در یک سال گذشته ١٠٠ میلیارد دلار تسلیحات به کشورهای حوزه خلیج فارس فروخته است.
عوامل واگرایی در منطقه خلیج فارس آنقدر زیاد است که مانع از همگرایی موثر کشورهای منطقه تاکنون حتی در چهارچوب تشکل های منطقه ای مانند شورای همکاری خلیج فارس شده و بعید بنظر می رسد در افقی قابل رویت حل آن‌ها ، سبب همگرایی این کشورها شود.
این عوامل را می توان ذیل این سرفصل ها دید :
۱. دیدگاه های امنیتی متفاوت
۲. نبود اعتماد جمعی
۳. رویکرد متفاوت نسبت به وضع حاکم بر منطقه
۴. اختلاف های ارضی و مرزی
۵. نفوذ قدرت های بزرگ فرامنطقه ای
۶. رقابت تسلیحاتی
۷. نبود الگوها و ایده های رفتاری مشترک
۸. اختلافات فرهنگی، قومی و سیاسی
مؤسسه بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم در گزارش سالیانه اش گفته است که نظامی‌گری در خاورمیانه افزایش یافته و گواه آن غیر از جنگ‌های چند سال اخیر، افزایش۸۷‌ درصدی واردات تسلیحات نظامی به این منطقه در پنج سال گذشته بوده است که بیش از یک‌سوم تجارت جهانی اسلحه را شامل می‌شود.
یک مساله اساسی در روابط کشورهای حوزه خلیج فارس که از سال‌ها پیش مورد توجه استراتژها بوده و مساله ای مهم و اساسی در روابط منطقه ای تلقی می شود ، فقدان همکاری های امنیتی دستجمعی منطقه ای به عنوان یک نیاز اساسی می باشد که منطقه را هر چه بیشتر به سوی میلیتاریسم سوق داده است .
همکاری های امنیتی در منطقه در سال‌های اخیر سه سمت عمده ، یکی دو جانبه و دومی چند جانبه منطقه ای و سومی دو یا چند جانبه با حضور نیروهای بیرون از منطقه داشته است که ضعف در دومی از نگاه تحلیل‌گران در منطقه به همراه عواملی دیگر که قابل تامل هستند ، موجب شکننده شدن امنیت در منطقه و کاهش سطح آن شده است و شکل سوم این همکاری‌ها،حضور هر چه بیشتر نیروهای بیگانه و فرامنطقه ای را سبب گردیده که خود عاملی بالقوه خطرناک و جدی برای امنیت منطقه است.
آنچه خلا آن اینک در همکاری های امنیتی منطقه ای بیشتر از هر زمانی احساس می شود ، نبود یک سازمان برای هدایت و تمرکز فعالیت های کشورهای منطقه در آن می باشد که پیش نیاز آن وجود باور لزوم یک واحد امنیتی درراستای ثبات منطقه ای است .
دهشت افکنی ( تروریسم ) بلایی است که کشورهای منطقه اینک با آن روبرو هستند واین امر و مبارزه با آن می تواند به عنوان یک نقطه مشترک برای همکاری های چند جانبه در قالب یک سازمان امنیتی منطقه ای تلقی شود.
دو مساله در منطقه موجب امکان یابی دهشت افکنان (تروریست ها) برای ظهور ، قدرت نمایی و نهایت تبدیل شدن به یک تهدید جدی امنیتی برای همه ی کشورهای منطقه شده است .
این دو مساله عبارتند از اول : حضور گسترده نیروهای بیگانه در منطقه و دوم تقویت بدبینی و بی اعتمادی مردم منطقه به دولت های خود
از نگاه استراتژیست ها ، برقراری و تقویت همکاری های دو جانبه امنیتی مانند آنچه در سال‌های اخیر میان ایران و ترکیه و ایران و عراق بوجود آمده است ، با تشکیل یک ستاد واحد فرماندهی و هدایت عملیات میان سه کشور که در بدو امر می تواند مهمترین مساله امنیتی منطقه یعنی دهشت افکنی و مبارزه با آنرا در دستور کار خود قرار دهد ، بستری است که نه تنها فعالیت های امنیتی که در آینده امور نظامی و اعتماد زایی در منطقه را در دستور کار داشته باشد.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 19:41 | لینک  | 

* رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - دهم آبان‌ماه ١۴٠۲
به احتمال فیلم رفتار تهوع آور یک نماینده مجلس در حضور معلمانی که برای طرح مسائل خود به دیدار او رفته بودند را دیده اید. معلمانی پُر درد که برای دیدار نماینده حتی یک شب را در خیابان خوابیده بودند.
ترجیح من بر این بود و است که یک روان‌شناس رفتار غیر معمول آقای نماینده را با آزمون‌های شخصیتی بررسی کند و درباره او اظهار نظر علمی نماید و نباید گذاشت این رفتار شنیع و مشابه آن مثل سیلی زدن آقای نماینده به گوش سرباز راهوار و موارد مشابه، با یک عذرخواهی فیصله یافته تلقی شود بویژه که در مورد اخیر، آقای نماینده، معلم نیز است!
در دوره امپراتوری فضای مجازی ، چیزی از نظرها پنهان نمی ماند . در این دوره و زمانه که هر فردی با داشتن یک گوشی ساده هوشمند ، یک رسانه است ، نمی شود با پنهان‌کاری یا دادن آدرس‌های اشتباه مردم را از اصل ماجراها دور نگه داشت . در این روزگار که همه ی جهان رسانه شده ، رسانه ها در کوتاه ترین فرصت تمام زوایای یک رویداد را برای مخاطب خود تشریح می‌کنند! راحت تر از هر زمانی می توان به آرای عمومی درباره هر موضوع و اتفاقی دست یافت.
به عنوان یک معلم دانشگاه که از کودکی پاسداشت مقام و منزلت معلم را چون یک فریضه دینی و تکلیف اجتماعی و تربیتی آموخته است و مفتخر بوده و هست که همیشه دستبوس معلمانش بوده است، با تاسف باید بگویم که آقای نماینده تو از ما نیستی! نمی توانی برای من و ما! معلم باشی! نه از این رو که میهمانان او معلمان، صاحبان حق بسیار در جامعه و بر جامعه بوده‌اند ، بلکه از این نگاه که او، نماینده همین مردم و خادم آنهاست، فرق نمی کند حتی به کدام حوزه انتخابی تعلق دارد. او موکلف و موظف به رعایت اخلاق حسنه نسبت به عموم مردم است، همانطور که حتما توقع دارد با او چنین رفتار شود.
نماینده مجلس و حتی خیلی بزرگتر از او از حیث مقام و منسب باید توجه داشته باشد که فقط خادم مردم و کارگزار آن‌ها هستند و از حیث جایگاه نمایندگی حتی اجازه عملی خلاف نظر مردم از جمله موکلان خود را ندارد، بماند که در این‌جا ، این مقوله هم گرفتار استصواب است.
نماینده خطاکاری که به گوش پلیس می زند، نماینده ای که دچار تعارض منافع در تصمیم‌گیری‌های خود است، به جای برنامه متقن و علمی برای اداره امور جامعه فقط شعار می دهد، حاصلش این می شود که بسیاری برایشان بود و نبود مجلس یکی است، باور ندارید آرای نمایندگان همین دوره مجلس از جمله نماینده مورد بحث از یک کلان شهر کشور را ببینید که اگر وضعیت به همین شکل باشد، متاسفانه باید گفت که در اسفند ماه همین قضیه دوباره تکرار خواهد شد، حال فاجعه خواهد بود ببینیم که مردم به مجلس هم بی تفاوت شده اند.
به انتخابات اسفند ماه هم گریزی بزنم؛ با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و لحاظ کردن تجربیات این چهار دهه پارلمان داری در کشور، صاحبان رای را باید به این نتیجه رسانده باشد که مجلس‌ آن‌چه به آن بیشتر نیاز دارد و همواره هم گفته شده و نوشته اند، نمایندگانی متخصص و صاحب نظر و برخوردار از دانش و آگاهی های به روز و در همان حال شجاع، مدیر و مدبر و پاکدست است. این نمایندگان هستند که می توانند و باید با تصمیم گیری های به موقع و منطقی با رعایت حال مردم که آن‌ها را به نمایندگی برگزیده‌ اند ، و توجه و درک منافع ملی «مجلس را در صدر امور» بنشانند. مجلسی که بویژه این دوره،دخالت های فراقانونی در صلاحیت های قانونی آن از سوی نهادهای فرادست، عملاً از آن نهادی مطیع و کم اثر ساخت.
بگذارید بی پرده بگویم : مسائل بسیاری در کشور امروزه به هم چنان گره خورده است که باز کردن آن، نیاز به اصلاحات عمیق و گسترده در زمینه های مختلف دارد که اقتصاد شاید حساسیت برانگیزترین آن‌ها باشد ولی می دانیم که حل این مساله خود در گروی حل مسائل دیگر از جمله سیاست خارجی است و همین طور است مسائل دیگر! و مجلس باید جلودار آن باشد.
لازم است باز تاکید کنم؛ از جمع بندی عرف، عقل و علم، این برون داد حاصل می شود که ساختارهای اداره جامعه از جمله مجلس در برابر مردم ، تنها نقش «کارگزار» ی را دارند که باید تمامی مساعی جمیله خود را معطوف و صرف تحقق خواسته ها، عملیاتی سازی نظر آن‌ها و پشتيبانی یشان در رسیدن به آمال و آرزوهایش کند.
در هیچ نظام دموکراتیکی دولت ها به معنای و کاربرد عام آن نمی توانند و حق آن‌را ندارند که نقشی غیر از آن‌چه گفته شد، برای خود قائل باشند. اعتبار دولت ها به آرای مردم است و این مهم تا زمانی باقی است و دولت مشروع است، که مقبول باشد .
آن‌چه دولت‌ها از مردم دریافت می کنند دو اختیار اعمال قدرت مشروع برای اجرای تعهدات و تنظیم گری امور اجتماع طبق قانون است و غیر این نیست. دولت‌ها موظف و موکلف اند تمام حقوق ملت را پاسداری و ضمانت کنند و حق تعرض و یا تعطیل هیچ یک از حقوق مصرح بویژه در قوانین اساسی را ندارند.

«ویتوریو هوسله» در کتاب «اخلاق و سیاست» در بیان شرایط اخلاقی کسب قدرت، موضوعیت نداشتن و هدف نبودن قدرت را یکی از آن ها می‌داند و استدلال می‌کند: «کسی می‌تواند قدرت را به دست گیرد که شیفته خدمت باشد و به مصالح عمومی بیاندیشد. بنابراین افرادی که جنون قدرت دارند و نمی‌توانند از وسوسه قدرت رهایی یابند، شایستگی کسب قدرت ندارند.»
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 19:12 | لینک  | 

​​​​​* رئوف پیشدار
استاد دانشگاه هشتم آبان‌ماه ١۴٠۲
اوضاع بین المللی وخیم است و نگرانی های جدی نسبت به امنیت جهانی وجود دارد. بحران های متعدد امنیتی، جهان را به پرتگاهی نزدیک کرده است که هر یک از آنها پتانسیل تبدیل شدن به نقطه ای برای شروع یک جنگ عالم گیر را دارد.
وضعیت موجود در تعاملات بین المللی در این شرایط فوق‌العاده حساس ایجاب می کند که رهبران جهان با خونسردی و تدبیر هر چه بیشتر با مسائل تعامل کنند. شدت بحران در روابط بین الملل به حدی است که توصیف آن جز با«هشدار جدی» نسبت به آینده بشر و کره زمین ممکن نیست.
تنها مسیر ممکن که می تواند در این شرایط بی سابقه امنیتی، جهان را از سقوط به دامن یک جنگ خانمان سوز دیگر، برهاند، دیپلماسی است. دیپلماسی جایگزینی ندارد و تنها جایگزین آن، یک جنگ تمام عیار است که جهان تحمل آنرا ندارد، زیرا روش است که با انباشت زمین از سلاح های ویران‌گر، در صورت وقوع آن، بشر فرصت دیگری برای بقاء نخواهد داشت.
جهان، امروز بیش از هر زمانی به رهبران خردمند و نهادهایی برای سازمان دادن و تجمیع اراده ساکنان زمین برای زندگی در صلح و آرامش نیاز دارد، و بعید می دانم کسی باشد که خواهان آن نباشد.
دیپلماسی مسیری کُند و اغلب خسته کننده است، و جایگزینی هم ندارد و نمی تواند داشته باشد. جایگزین دیپلماسی تنها می تواند «جنگ» باشد که همه چیز را برباد خواهد داد.
وظیفه رهبران جهان، بویژه بازیگران اصلی و تاثیر گذار که متاسفانه خود عامل وضعیت موجود هستند! در این برهه حیاتی از زمان، انتخاب مسیر گفت و گو است و این یک نیاز اساسی جهانی است.
ضعف نهادهای جهانی و در صدر آن‌ها سازمان ملل متحد در مدیریت کردن امنیت جهانی و پاسداری از صلح و امنیت که در منشور آن وظیفه اصلی این سازمان برشمرده شده است، گواه بر این مدعاست که عمر سازمان ها و نهادهای محصول دوره جنگ سرد پایان یافته است و باید به سمت ایجاد تشکل های جدید چند جانبه گرا رفت و نهادهای دوره جنگ سرد دیگر پاسخگوی آمال بشر نیست.
امروز دیگر بلوک بندی هایی مانند گروه هفت، گروه ٢٠، جنبش عدم تعهد، ناتو و نه حتی سازمان ملل که بین همدردی و بی تحرکی در نوسان است، نمی توانند و قادر به تامین و حفاظت از صلح و آرامش جهان نیستند، چون کارکردهای خود را از دست داده اند.
در این میانه، سیاست مداران متعلق به نحله‌‌‌ ی فکری که در ادبیات روابط بین‌الملل به آن «رئالیسم» یا «واقع‌‌‌گرایی» گفته می‌شود، بر این باورند که وضعیت حاکم بر روابط بین‌الملل، وضعیتی مبتنی بر «آنارشی» یا همان «هرج‌ومرج» است و تنها راه برقراری صلح و ثبات در جهان، برقراری موازنه قواست.
بحث اساسی در میان نئورئالیست‌‌‌ها یا واقع‌‌‌گرایان ساختاری این است که «چه میزان از قدرت کافی است؟» زیرا برهم خوردن موازنه قوا و افزایش بیش از اندازه آن از سوی هر قدرت رقیب، در نهایت به جنگ منجر می‌شود. به باور واقع‌‌‌گرایان، یافتن پاسخ دقیق برای این پرسش کلیدی می‌‌‌توانست مانع وقوع جنگ‌هایی شود که هم اکنون در گوشه و کنار جهان جریان دارد.
تهاجم روسیه به اوکراین لحظه ای سرنوشت ساز در تاریخ است، همان‌طور که واقعه ١١ سپتامبر ٢٠٠١ میلادی بود و همین‌طور است ادامه اشغال فلسطین! تغییری عظیم که تبعاتش بسیاری از ملت ها و شیوه همکاری را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
در جهانی که اغلب واحدهای سیاسی تاثیر گذار منطقه ای و بین المللی خود درگیر و عامل بروز بحران ها هستند، چگونه نهادهای چند جانبه گرا می تواند شکل بگیرد و چه کسانی و یا گروه هایی با کدامین نگاه، برای شکل دادن آن همت خواهند کرد، و ابتکار عمل را در دست می گیرند ، جای اندیشیدن دارد. مهم این است که شهامت کار وجود داشته باشد و این تفکر شکل بگیرد که صلح نیاز اصلی و اساسی قرنی است که می تواند و باید «قرن صلح» باشد و باز تاکید می کنم؛ جز این راهی نیست! و با ابزارهای قدیمی هم ممکن نخواهد بود.
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 19:7 | لینک  | 

*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - اول آبان‌ماه ١۴٠۲
آنچه این روزها در غزه می گذرد ، مصداق عینی حدیث شریف است که فرمود:"رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم" - کسی که فریاد مردی را بشنود که مسلمین را به کمک می طلبد، پس اگر او را اجابت نکند، مسلمان نیست.
بهانه نیاوریم ! هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست ، باید اقدام کرد . کار از تعطیل مغازه ها ، حوزه های درس و حتی راهپیمایی –اگر چه تاثیرات خود را دارد ولی - گذشته است . دنیای بی رحم چشم خود را به روی بزرگترین جنایت های سیستماتیک تاریخ و خشن ترین فجایع بشری ، آنهم از سوی کسانی که مدعی هستند بصورت تاریخی مورد ظلم و آزار قرار گرفته اند ! بسته است .
مسلمان‌ها ! انسان‌های آزاده : فاجعه غزه در صدر اخبار رسانه های دنیای استکباری نیست و قرار مستکبران هم نیست که باشد ! این که در قرن ۲۱ بیش از یک میلیون و نیم انسان ، زن و کودک و مرد ، کوچک و بزرگ ! هیچ چیز برای خوردن ندارند ، و آب آشامیدنی آنها نیز آب دریاست !
سوختی برای گرم شدن و چراغی که روشنای شب‌های آن ها باشد ، ندارند ، و در همین حال هر لحظه از زمین و هوا هدف آتش باری جانیانی قرارمی گیرند که تاریخ فقط مثل خود آن‌ها را دیده است !
چه می توان گفت و نوشت ؟ دراین شرایط کدام وجدان بیدار و مسئول شب سرراحت بر بستر می گذارد؟ در برابر این همه ددمنشی مسئولیت ما چیست ؟ به کدام و در چه حدی عمل کرده ایم ؟ آهای ای یک میلیارد و چند صد میلیون مسلمان جهان ! چرا ساکت نشسته اید ؟
این ننگ است ، به خدا ننگ است که مشتی خبیث که هیچ ریشه ای نه در منطقه ، که حتی در این دنیا ندارد! این چنین رفتارهایی با مشتی انسان اسیر در یک باریکه جغرافیایی داشته باشد . صدای ای مسلمانان ! اهل غزه را می شنوید ؟ تکلیف بر ما چیست ؟ آیا همچنان در انتظاریم که دولت‌ها اقدام کنند ؟کدام دولت‌ ها ؟ چه تعداد از این همه کشور اسلامی حتی در صدر اخبار تلویزیون‌ها یشان و یا تیتر اول روزنامه های خود حاضرند جای عکس و خبر فلان امیر و یا پادشاه را به خبری از غزه و این همه جنایات در آن بدهند ؟ اصلا آیا این جنایات ها از آنجا شروع نشد که برخی از رهبران سیاسی و حتی مذهبی مدعی مسلمانی ، دست در دست قاتلان امت اسلامی گذاشتند ؟ این رهبران چگونه ادعای رهبری جوامع اسلامی را دارند حال آن‌که به اولین و اساسی ترین وظیفه و تکلیف خود نه فقط در برابر امت اسلامی ، که دربرابرهم نوع ! عمل نکرده و نمی کنند که هیچ ! با اقدامات و ارتباطات آشکار و پنهان خود با جنایتکاران اشغالگر ، بهترین مشوق برای ادامه این همه ددمنشی هستند و ظاهراً نکبت این ارتباط آن قدر هم عادی شده است که رهبران مثلاً اسلامی ! حاضر می شوند در حالی‌که دست در دست جنایتکاران دارند ، عکس هم با آنها بگیرند!! وای بر ما !
در قران و منابع دیگر اسلامی آیات و احادیث فراوانی وجود دارد که به بیان وظایف سیاسی و اجتماعی مسلمانان و دولت‏های اسلامی در برابر مسلمانان و غیر مسلمانان ستمدیده پرداخته است؛ بدین معنا که هرگاه خواهران و برادران مسلمان مورد تجاوز و اهانت واقع شوند، همگان وظیفه دارند که به حمایت و دفاع از ستمدیدگان بپردازند، زیرا در آموزه‏های اسلامی همه مسلمانان، برادران دینی بوده(حجرات آیه ۱۰) و حمایت از یکدیگر وظیفه همگانی است. و همچنین است این فرموده از رسول خدا (ص)‌ که فرمود: “مَثَل افراد با ایمان در دوستی و نیکی به یکدیگر همچون اعضای یک پیکر است که چون بعضی از آن‏ها رنجور شودو به درد آید، دیگران را قرار و آرامش نخواهد بود”. تفسیر ابوالفتوح رازی، ج ۲، ص ۴۵/ - و حکیم سخن خواجه شیراز این بیت را به تاسی از آن حدیث شریف سرود که : بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش زیک گوهرند - چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار!
🌺 ‏برای‌ مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

Http://r-pishdar.blogfa.com

https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 22:15 | لینک  |