هيچ كدام جوابي نداند ! نگاه كردند!
هر دو آسانسور با هم رسيد. من سوار آن يكي شدم . يكي از آن چهار نفر هم آمد و با يكي ديگراز همكاران
- من هم با اين ميام - سه به سه !
آسانسور به طبقه پنجم كه رسيد :
- بفرماييد
- شما بفرماييد
- نه شما بفرماييد حاج آقا !
وقت آنها رانگرفتم . پياده شدم .
ساعتي بعد :
يكي از همان همكاران در يك جمع چهار نفره از همكاران خود بغل گوش من ! با صدايي به نسبت بلند :
- .... ( مديرعامل اسبق ) از آن پوف ... ها بود . سازمان مديرعاملي ... مثل او نديده است !
سابقه : در دوره همان مديرعامل مورد اشاره ، اين همكار كه شهرت هاي زيادي در بين عموم دارد ، از مقربين و امتياز بگيرها و به قول نامه اخير روحاني رييس جمهوري " ويژه خوار " ي بود كه بدون يك روز سابقه كار در حوزه مربوطه به لطف همان شهرت ها ! رييس شده بود ! و مصداق آن مثلي بود و هست كه مي گويد : خودش كه استاد شده هيچي ! همه كس او هم استاد شده اند !
يكي از آن چهارنفر صبحي را سر نماز ظهرديدم . بغل دست من نشسته بود. وقتي آمد بنشيند ، سلام غليظي كرد .
من هم جواب گفتم . نمازم كه تمام شد ، تقبل الله گفتم و به محل كارم برگشتم !
* بياموزيم : در " حقوق زوجين در اسلام " از استاد دكتر محقق داماد نوشته شده است كسي كه به ناموس كسي اعم از همسر و يا والده او العياذبالله نسبت زنا بدهد ، همان اصطلاحي كه آن مرد دربالا بكار برد ، بايد " حد " شود.
درتعاليم ديني به ما گفته اند كه با حتي يك ذره نخ غصبي بر لباس ، نمازمومن پذيرفته نيست.
سوال : آيا با اين حد از حق الناس بخاطر غيبت و تهمت و حتي بالاتر از آن اطلاق صفت بسيار زشت به ديگري نماز ما مقبول است ؟
آيا كساني كه ادعاي نان و نمك خوردن و باقي بودن بر معرفت آن ، درغياب نان و نمك دارند ، اين را مي دانند ؟ اين دوستان خود را مي شناسند ؟
به شهر نگاه كنيم به روابط اجتماعي ما با هم ، رانندگي هايمان ، قول و قرارهايمان ، انبوه چك هاي برگشتي ! آمار منكرات ، آمار ايدز ، دختران خياباني ، محفل هايمان ، غيبت هايمان ، تهمت ها ، ادعاها ، زير آب زدن ها ! آمار دزدي ها ! مديران كيلويي ، كارمندان همينطوري و خيلي مثل آن اين ها يعني " فروپاشي فرهنگي " به قول سيتا ( مسافر هند ) : يك نشانه بده كه تو مسلماني ! تا من مسلمان شوم !
** درسي از كلام خدا : آيه شماره 14 از سوره مبارکه محمد (ص) :
أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ
تكيهگاه مؤمن، دليل و برهان است، «بيّنة من ربّه» امّا كفّار به پندار و هوس خويش تكيه دارند. «زيّن له سوء عمله»
دعا: خدايا ما را به خودت مومن بدار ! آمين
برچسبها: اداره, غيبت, حد, اطلاق ارتكاب فعل حرام