عصر سه شنبه ترافيك  در خيابانهاي مركزي تهران فرصتي به دست داد تا مسيري  كيلومتري را در پياده و به مقصد منزل طي كنم. براي من نفس حضور اين تعداد مرد و زن علاقه مند به سرنوشت سياسي خود در خيابانهاي شهر و طرح شعارهايي كه خواسته هاي آنها را مطرح مي كرد ، بسيار جالب بود و جالب تر طيف تقريبا جوان همه ي اين هواداران و شعارهاي گرم و پرخروش و حضور پرتحرك آنها بود . در يك جامعه مدني شعار منعكس كننده آرمان ها و ايده آل هاي  مورد انتظار آن جامعه دانسته مي شودكه يا محقق نشده و يا بايد محقق شود و مردم آنرا از حاكميت  مي خواهند . 

تجزيه و تحليل شعارهايي كه عصر سه شنبه در خيابانهاي تهران و نيز در همين ساعات در اجتماعي از هواداران در مقابل يكي از رسانه هاي دولتي شنيدم ، آرمان ها و انتظاراتي را بازگو مي كرد كه در سالهاي اخير چنين تبليغ مي شد كه از اولويت هاي جامعه نيست . نگاه به هرم سني جمعيت ايران در اين سالها نشان مي دهد كه ايران با داشتن بالاترين عده جمعيت جوان ، عصر طلايي جمعيتي خود را طي مي كند . اين جمعيت به نسل هاي سوم و چهارم انقلاب تعلق دارند ، نسلي هايي كه براي خود فرهنگ ، ادبيات ، خواسته ها و آمال و انتظاراتي دارند كه لزوما با نسل هاي قبلي منطبق نيست ، اگر چه در اساس اختلافي بنيادي در آنها ديده نشود. اين نسل ها در سايه توسعه نظام هاي ارتباطي و بالارفتن سطح آگاهي هاي عمومي و تخصصي ، نسلي هايي نيستند كه بتوان گمان كرد به سادگي مي توان آنها را نسبت به هر پديده اي ، موضوعي و ادعايي قانع كرد و اقناع نمود . تفاوت آنها با نسل هاي قبلي خود در نظريه داشتن متكي بر دانش است ، اگر چه هيجان هم در آن ديده مي شود.  

  مديريت اين انرژي و توان فوق العاده فكري و فيزيكي و هدايت آن ، تنظيم خواسته ها ، دسته بندي  ، اولويت گذاري ، پيگيري ، مطاللعه تخصصي راههاي وصول و حصول  ، و مهم تر از همه تضمين تحقق آنها ،  از وظايف نهادهاي مدني از جمله احزاب مي باشد كه متاسفانه در كشور ما به دلايل زياد مقفول واقع شده است. اين غفلت را مي توان يكي از علت و علل رفتارهايي دانست كه به هيجان در راي دادن و نه با نگاه دانشي و علمي مي انجامد .

 از شاخص هاي اصلي و اساسي در سنجش ميزان توسعه يافتگي  يك جامعه ، وجود و حضور قوي نهادهاي مدني و چگونگي رابطه آنها با " قدرت " و قدرت با آنها ست .نهادهاي مدني در همه ي جوامع و همه ي اموري كه به مردم و منافع آنها باز مي گردد و يا آنرا تامين و پاسداري مي كند ، كاركردي محوري دارند. درتعريف سازمان ملل متحد از نهادهاي مدني گفته شده است : " گروه‌هاي غيرانتفاعي داوطلبانه، از شهروندان كه در سطح محلي، ملي و بين‌المللي تشكيل شده باشند ." نهادهاي مدني به لحاظ ساختاري حاصل " تشكل داوطلبانه اشخاص حقيقي " هستند . اين اشخاص با تدوين اساسنامه از تاريخ ثبت در مراجع  رسمي به عنوان " يك شخصيت حقوقي " جهت تحقق اهداف به فعاليت مي‌پردازند. حوزه فعاليت نهادهاي مدني بسيار وسيع و شامل همه ي امور مردم مي شود و مسايل سياسي بخشي كوچك از آن است. اين كاركرد بويژه در كشورهايي كه مردم آن به دلايل مختلف" حزب گريزي "دارند ، بيش از همه كمك       مي كند تا مردم بتوانند حول منفعت و يا نظر و يا علاقه يي خاص دور هم جمع شده و قدرت خود را براي پيش برد امور در آن نهاد متمركز كنند و اين مي تواند يكي از درس ها و نهايتا نتايج اجتماعات پرشوري باشد كه اين روزها تا پاسي از شب در خيابانهاي شهرهايمان وازجمله درتهران شاهد آن هستيم .

در كشورهاي پيش‌رو بخش عمده ايي از نهادهاي مدني غير سياسي‌اند. اين نهادها جامعه را سازماندهي مي‌كنند  و براي نمونه پارلمان نمي‌تواند راجع به بهداشت و درمان و يا فلان طرح اقتصادي و اجتماعي بدون نظر نهادهاي مدني لا‌يحه‌اي را به تصويب برساند و اين نهادها آنقدر قدرت و ابزار اجرايي دارند كه مي‌توانند مانع تصويب لوايح و يا حتي بعد از تصويب آن در پارلمان ، باعث رد شدن آن شوند.

  از كاركردهاي اصلي نهادهاي مدني ، يكي مسووليت ديده باني آنها در جامعه ي مدني است . در چنين  جامعه اي هر نهاد مدني مي‌تواند هم از نهادهاي مدني ديگر دفاع و هم برعملكرد آنها نظارت كند و ساير احزاب و گروههاي سياسي هم مي‌توانند اين نقش را ايفا كنند و نظارت ،نقد و بررسي رفتار وعملكرد قدرت به قصد بهبود امور نيز در اين ديده باني قرار مي گيرد  . پالايش خواسته هاي مردم يكي ديگر از كاركردهاي نهادهاي مدني است.  احزاب و نهادهاي مدني اگر تجربه‌ي پالايش خواسته‌هاي مردم را به درستي و با ارزيابي‌هاي علمي و نه ارزيابي‌هاي شخصي و در خلاء ،  داشته  باشند، قطعا بمنظور  كسب آراي  مردم سعي مي‌كنند كه براي اين مسائل راه حل بيابند و به مردم ارايه كنند و  در نهايت ،  اين مردم هستند كه تصميم  خود را در قالب راي مي‌گيرند . در چنين ساختي ،  نهادهاي مدني كه گفتيم احزاب نيز از جمله آنها هستند  موظفند مطالبات مردم را به گوش حاكميت برسانند و حتي وقتي خود در بخشهايي از حاكميت قرار مي‌گيرند، بايد زمينه تحقق خواسته‌هاي مردم را فراهم كنند و به علاوه راي مردم توسط همين نهادها صيانت و نهادها موظف به پاسخگويي به مردم هستند . درهر ساخت سياسي اول موضوعي كه بايد به عنوان بستر و اساس ، مورد پذيرش قرار بگيرد ، اين مهم مي باشد كه نهادهاي مدني  از لوازم و شاخصه‌هاي توسعه‌ كشور به شمار مي‌روند كه اگر چنين بستري براي آنها فراهم  شود، درمرحله دوم مي‌توان درباره نحوه و روش فعاليت آنها گفت‌وگو كرد درعين اينكه توجه داريم و خواهيم داشت كه تعامل بين احزاب، دولت، مجلس و حاكميت مي تواند زمينه رشد و پايداري آنها را فراهم كند كه خود باعث رشد خواسته‌هاي مردم خواهد شد.

همه تلاش احزاب نوانديش اين است كه در يك برنامه جامع كه متضمن و دربردارنده نيازهاي اقتصادي، معيشتي و فرهنگي مردم باشد، حقوق و مطالبات منطقي آنها را پيگيري كنند. همچنين اين احزاب بايد همزمان با انتخابات مختلف، برنامه‌هاي خود را به مردم ارائه دهند تا مردم آنها را در انتخابات برگزينند.

 

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 10:10 | لینک  |