در ميان پيمانها و توافق هاي دستجمعي بين المللي ، هيچ يك به اندازه پيمان منع توليد ، تكثير و اشاعه سلاح هاي هسته اي موسوم به ان .پي . تي محبوب نبود. بشر اميدواريهاي بسياري داشت تا كه در سايه اين پيمان بتواند بدون ترس و دلهره از سلاح هاي هسته اي كه قدرت تحريب و ويرانگري آنرا در جنگ دوم جهاني به چشم ديد، زندگاني خود را داشته باشد.
نمايندگان كشورهاي جهان در سال 1968 اساس پيمان را در چارچوب گفت وگوهايي طراحي و پي ريختند كه در سال 1970 پس از رفت و آمدها و تبادل نظرهاي بسيار ، مفاد آن براي اعضا لازم اجرا شد . روح پيمان و چكيده وعصاره آن همان شعاري است كه " كنفرانس بين المللي خلع سلاح و عدم اشاعه " كه روز شنبه در تهران گشايش يافت ، سرلوحه كار خود قرار داده است :" انرژي هسته اي براي همه ، سلاح هسته اي براي هيچكس "
اميدواري بشر به زندگاني بدون نگراني از سلاح هاي هسته اي دوام چنداني نياورد و اولين و اساسي ترين قدم ها براي به تعبير "بان كي مون " دبير كل سازمان ملل "بي اعتمادي " به پيمان ان .پي .تي توسط قدرتهايي بر داشته شد كه به صراحت پيمان به عنوان "قدرتهاي هسته اي آن زمان "پذيرفته و متعهد شده بودند كه به خلع سلاح هسته اي تن دهند. نمايندگان جامعه بشري كه آن زمان پاي پيمان ان .پي .تي امضا گذاشتند ، اذعان داشتند كه با توجه به ويرانيهايي كه يك جنگ هستهاي براي نوع بشر ببار ميآورد ، و در نتيجه نياز به يك تلاش همه جانبه براي جلوگيري از خطر چنين جنگي و اتخاذ اقداماتي در جهت حفظ امنيت مردم هست ؛ بايد كه جلوي گسترش سلاح هاي هسته اي را گرفت ، و درهمان حال كه كشورها اجازه دارند تا براي اهداف و مقاصد و منافع صلح جويانه به توان شكافت هسته پيدا كنند ، همه ي مساعي جميله دولتها و ملت ها بايد مصروف آن گردد كه جلوي توليد ، تكثير و اشاعه سلاح هاي هسته اي گرفته شود.
اين نكته اساسي در همان ماده اول پيمان و بدنبال مقدمه اي به نسبت جامع كه همين مهم را به علاوه ضرورت و اهميت خلع سلاح هسته اي ديده،اين گونه آورده شده است:"هر يك از اعضاي اين پيمان كه داراي سلاح هستهاي است متعهد ميشود از واگذاري مستقيم يا غير مستقيم سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كنترل بر اين سلاحها يا ادوات انفجاري به ديگري خودداري نموده و هيچ يك از دولتهاي فاقد سلاح هستهاي را به هيچ طريقي در ساختن سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كسب اين سلاحها يا ديگر ادوات انفجاري هستهاي و كنترل بر آنها كمك، تشويق و ترغيب ننمايد. "
اساسي ترين نكته و در حقيقت روج پيمان ان پي تي ، خلع سلاح بود كه نه تنها قدرتهاي هسته اي به آن تن ندادند كه با انتقال آن به رژيم شروري مانند رژيم صهيونيستي و كشورهاي غير عضو پيمان ، اساسي ترين ضربه را به اعتبار پيمان و اميدهايي كه به آن بسته شده بود ، زدند.
ماده دوم پيمان تاكيد دارد :" هر يك از اعضاء اين پيمان كه فاقد سلاح هستهاي است متعهد ميشود از قبول مستقيم يا غير مستقيم انتقال سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي و يا كنترل بر اين سلاحها يا ساير ادوات انفجاري هستهاي به ديگري خودداري نموده و به هيچ طريقي سلاحهاي هستهاي يا ساير ادوات انفجاري هستهاي را نساخته و كسب ننمايد و در جستجو و يا دريافت كمك براي ساخت سلاحها يا ساير ادوات انفجاري هستهاي برنيايد ."
همان طور كه اشاره رفت ، اساس پيمان ان پي تي ، يک معامله جهاني بود که بر طبق آن قرار شد کشورهاي داراي سلاح هسته اي به سمت کنار گذاشتن و خلع سلاح هسته اي حرکت کنند و کشورهاي خارج از باشگاه دارندگان اين دسته از تسليحات ، در صدد دستيابي به سلاح هسته اي بر نيايند ، و حال کاملا مشخص است که بنيان هاي اين توافق بين المللي از هر دو جهت توسط کشورها و رژيم هاي شرور زير پا گذاشته است و قدرتهاي هسته اي که در برابر پيمان متعهد به خلح سلاح و عدم اشاعه آن بودند خود به بزرگترين ناقض آن مبدل شده اند که در راس آنها ايالات متحده آمريکا قرار دارد . سناتور "مک کين " از نامزدهاي انتخابات اخير رياست جمهوري آمريکا در سخناني که سال 1385 در "نيوهمشاير " ايراد کرد، گفت :"آمريکا به رغم ادعاهايش ، خود بزرگترين ناقض پيمان ان .پي .تي بوده است ،زيرا نه تنها به خلع سلاح که از شروط اساسي پيمان بوده عمل نکرده ، بلکه زرادخانه هاي هسته اي خود را نيز توسعه داده و به اشاعه سلاح هاي هسته اي پرداخته است."
امروزه و آنچه نزديک به 40 سال پس از امضاي پيمان منع توليد ، تکثير و گسترش سلاح هاي هسته اي موسوم به ان .پي .تي ، براي 188 عضو پيمان سوال است اين مي باشد که چرا کشورها و رژيم هاي شروري مانند آمريکا و اسراييل يا از امضاي پيمان سر باز مي زنند ، و يا پس از امضاي آن به طرق مختلف به تداوم پيگيري خواسته هاي نامشروع خود مي پردازند ؟ و در چنين شرايطي آيا پيمان در اساس منسوخ نشده ؟ و آيا با چنين تعاملي با آن ، تبعيت ساير کشورها از پيمان امري بي فايده نيست ؟ بخصوص که اين کشورها هيچ گاه قصد توليد و يا تکثير اين گونه سلاح ها را نداشته اند. به باور اغلب اعضاي ان .پي .تي ، آنچه موجب طرح جدي اين سوال و به تعبير " بان کي مون " دبير کل سازمان ملل در پيام او به نشست دوره اي بازبيني پيمان در وين "بحران عدم اعتماد " ميان اعضاي آن شده ، " ريشه در برخوردهاي منفعت طلبانه آمريکا با پيمان " دارد که موجب پديد آمدن فضايي از " بي اعتمادي ميان کشورهاي در حال توسعه و کشورهاي توسعه يافته عضو پيمان بخصوص آمريکا ، براي مانع تراشي هاي سياسي آن در سر راه کشورهاي در حال توسعه براي دسترسي به انرژي هسته اي با اهداف صلح آميز شده است ."
همانطور كه ديديم و در جابجاي پيمان ان .پي .تي نيز به صراحت آمده و مورد تاكيد است ؛ بهره مندي كشورهاي عضو از انرژي هسته اي حق آنهاست – قدرتهاي هسته اي بايد به خلع سلاح تن دهند – كشورهاي برخوردار بايد به كشورهاي غير برخوردار براي دستيابي به توان شكافت هسته در جهت مقاصد صلح آميز كمك كنند. اين ها از ديگر مفاد اصلي و اساسي پيمان ان .پي .تي است كه متاسفانه هيچ يك صورت واقعي و عملي نه تنها به خود نگرفته ، كه قدرتهاي بزرگ تا جايي كه توانسته و مي توانند در اين مسير بخصوص دستيابي به دانش هسته اي مسالمت آميز ، بر سر راه كشورهاي عضو پيمان سنگ اندازي مي كنند كه ايران – قديمي ترين عضو پيمان و از اعضاي اوليه آژانس - از آن جمله است .
آنچه ايران در چارچوب پيمان ان پي تي و پادمانهاي آن بدنبالش است ، پاسخگويي و تامين يك نياز اساسي براساس منافع ملي و ناشي از اختيارات ذاتي (حق ) درجهت توسعه مي باشد كه پيمان ان .پي .تي هم به عنوان يك شهادتنامه و اعتراف عمومي برآن تاكيد گذاشته و صراحت بخشيده ، و اين حقي نيست كه يك عده اي به عده اي و يا يك طرف داده باشند ، و يا بخواهند از آن بگيرند .
هدف ايران از تعقيب يك برنامه هسته اي مسالمت آميز به قصد دستيبابي به امكاني تازه براي توليد انرژي ، بارها و بارها از سوي مقامات ايراني و از جمله رهبر معظم انقلاب – و درتازه ترين آنها در پيام به كنفرانس تهران- تبيين و تشريح شده است. ايران براي راست آزمايي برنامه هاي هسته اي اش حتي تابه اين حد جلو رفته كه نه تنها به بازرسان آژانس بين المللي انرژي هسته اي ، كه به خبرنگاران نيز اجازه داده است تا بدون محدوديت به بازديد ازاين تاسيسات بپردازند كه بر طبق پيمان ان .پي .تي دستيابي به آن از حقوق اساسي اين كشور مي باشد و شامل چرخه اي مي شود كه غني سازي هم جزيي از آن است . ايران در عين حال داوطلبانه برنامه هاي غني سازي خود را براي يك دوره طولاني كه زماني بسيار حياتي در برنامه هاي آن نيز بود ، متوقف كرد تا تعهد خويش را به توافقي داوطلبانه نشان دهد ، اما در مقابل، اين توافق ها سطح "توقع" مدعيان را تا آن حد بالا برد كه نه تنها هيچ اشاره اي به حق قانوني ايران در دستيابي به فناوري مسالمت آميز هسته اي نكردند ، بلكه برخي مانند "جرج بوش " اين موضع را اتخاذ كردند كه" ايران بايد براي هميشه ! دست از غني سازي اورانيوم بر دارد !! " چرا ؟ " چون ممكن است به سوي توليد بمب هسته اي برود !؟"
هم دارندگان تسليحات هسته اي از جمله آمريكا كه اولين و آخرين استفاده از آنرا اين كشور آنهم بر سرمردم دو شهر ژاپن صورت داده ، و هم كشورهاي فاقد آن به خوبي مي دانند كه اين نوع سلاح ها نه تنها امنيت و ثبات نمي آورد كه رفتن به سوي آن ، گام برداشتن سرمايه بر و پرهزينه ،آنهم در يك بازي پرخطر است كه باخت در آنرا از همان ابتدا بايد باور داشت .
در منظر ايراني ها هم از لحاظ فكري و اسلامي و هم از لحاظ تدبير و عقلانيت ، سلاح هسته اي هرگز جايي نداشته است. با اين وصف اين كشور از سوي مخالفان خود كه سياه ترين پرونده هاي هسته اي را دارند ، متهم به داشتن برنامه اي هسته اي مي شود كه به رغم بارها تاييد راستي آن از سوي يگانه نهاد فني و تخصصي مسوول جهاني ، به زعم مخالفان شفاف نيست !
رهبري معظم انقلاب در پيامشان به " كنفرانس بين المللي خلع سلاح و عدم اشاعه " درتهران ،بار ديگر بر همه ي نكات محوري مواضع قبلي يشان در مورد برنامه هاي هسته اي مسالمت آميز ايران تاكيد و در همان حال تلاش براي مصونيت بخشيدن ابناء بشر از اين بلاي بزرگ را وظيفهي همگان دانستند .
از منظر ايران به عنوان قديمي ترين عضو پيمان ان .پي .تي و از اعضاي بنيانگذار آژانس بين المللي انرژي هسته اي ، نه فقط ملت ايران ، كه همه ي ملت هاي دنيا حق دارند از منافع صلح آميز شكافت هسته بهره مند گردند. در اين ميان " ملّتهاي خاورميانه که مانند ديگر ملّتهاي جهان تشنهي صلح و امنيّت و پيشرفتاند حق دارند که با بهرهگيري از اين فنآوري، جايگاه اقتصادي و موقعيّت برتر نسلهاي آتي خود را تضمين کنند. شايد يکي از اهداف غبارآلود کردن فضا در مورد برنامههاي صلحآميز هستهاي جمهوري اسلامي ايران اين است که مانع از توجه جدي ملتهاي منطقه به اين حق طبيعي و ارزشمند خود شوند. "(از پيام رهبري معظم انقلاب به كنفرانس بين المللي خلع سلاح و عدم اشاعه )
با چنين نگاه ،اعتقاد و ايمان و در عين حال كارنامه اي كاملا روشن ، ايران از سوي قدرت زياده خواه و شروري مانند آمريكا كه تنها مجرم اتمي جهان تاكنون است ، به داشتن برنامه هسته اي ناشفاف متهم مي شود. آمريكا در همان حال كه ايران را متهم مي كند ، خود با توزيع فناوري هسته اي ميان كشورهاي غير عضو پيمان و در همان حال تقويت توان و قدرت هسته اي رژيم شرور صهيونيستي ، گناه بزرگ آلوده شدن بيشتر جهان به سلاح هاي هسته اي را بر دوش دارد. "اگر ادعاي مبارزه با گسترش سلاح هستهاي آمريکا دروغ نبود، آيا رژيم صهيونيستي ميتوانست ضمن خودداري از پذيرش مقررات بينالمللي در اين زمينه به ويژه ان.پي.تي، سرزمين اشغال شدهي فلسطين را به زرادخانهاي مبدل سازد که انبوهي از سلاحهاي هستهاي در آن ذخيره شده است؟ ...
از زماني که انفجار نخستين جنگافزارهاي هستهاي توسط دولت ايالات متحده در هيروشيما و ناکازاکي فاجعهاي انساني با ابعاد بيسابقه در تاريخ آفريد و امنيت بشري را با تهديدي عظيم مواجه ساخت، ضرورت نابودي کامل اين سلاحها مورد اجماع قاطع جامعه جهاني قرار داشته است. استفاده از سلاح هستهاي نه تنها به کشتار و تخريب گسترده منجر شد، بلکه ميان آحاد ملت، نظامي و غير نظامي، کوچک و بزرگ، زن و مرد و کهنسال و خردسال تمايزي قائل نشد و آثار ضد بشري آن مرزهاي سياسي و جغرافيايي را در نورديد، و حتي به نسلهاي بعدي نيز خسارتهاي جبرانناپذير وارد نمود و لذا هرگونه استفاده و حتي تهديد به استفاده از اين سلاح، نقض جدي مسلمترين قواعد بشر دوستانه و مصداق بارز جنايت جنگي قلمداد ميگردد...اصرار اين دولتها بر نگهداري، افزايش و گسترش توان تخريبي اين سلاحها، که هيچ کاربردي جز ارعاب و ترور دستهجمعي و ايجاد امنيت کاذب، مبتني بر بازدارندگي ناشي از نابودي تضمينشده همگاني نداشته و ندارد، استمرار کابوس هستهاي جهان را به دنبال داشته است. منابع خارج از شمار اقتصادي و انساني در رقابت غير عقلاني هزينه شدهاند تا هر يک از ابرقدرتها توان خيالي پيدا کنند که بيش از ده هزار بار رقيبان خود و ساير ساکنان کره خاکي منجمله خودشان را نابود کنند. بيدليل نيست که اين راهبرد بازدارندگي مبتني بر نابودي تضمينشده متقابل، يا ديوانگي نام گرفته است...برخي از دولتهاي هستهاي در سالهاي اخير از نظريهي بازدارندگي در مقابل ساير قدرتهاي هستهاي بر مبناي نابودي تضمينشده متقابل هم فراتر رفتهاند تا جائيکه در راهبرد هستهاي اين دولتها، بر حفظ انتخاب هستهاي در برابر تهديدات متعارف از سوي ناقضين معاهده عدم اشاعه تأکيد شده است، در حاليکه بزرگترين ناقضين معاهده عدم اشاعه، قدرتهايي هستند که علاوه بر نقض تعهد خود در ماده 6 معاهده براي خلع سلاح هستهاي، حتي در اشاعه عمودي و افقي اين سلاحها گوي سبقت را از ديگران ربوده و منجمله با کمک به تسليح رژيم صهيونيستي به سلاحهاي هستهاي و حمايت از سياستهاي آن رژيم، در اشاعهي واقعي اين سلاحها نقش مستقيم و مغاير تعهدات خود بر مبناي ماده 1 معاهده ايفا کرده و منطقهي خاورميانه و جهان را با تهديدي جدي روبرو کردهاند و در رأس اين دولتها، رژيم زورگو و متجاوز ايالات متحده آمريکا است. " ( از پيام رهبري معظم انقلاب به كنفرانس بين المللي خلع سلاح و عدم اشاعه )