" محمد البرادعي "  مديرکل آژانس بين المللي انرژي هسته اي گزارش جديد خود از برنامه هاي  هسته اي ايران و همكاريهاي تهران با اين آژانس را در اختيار اعضاي شوراي حكام آژانس قرار داده است . مديركل در اين گزارش نيز به مانند گزارش هاي قبلي خود به عدم انحراف برنامه هاي هسته اي ايران اذعان مي كند و در همين حال از سطح خوب همكاريهاي تهران با آژانس و نبود هيچ مانعي در اين مسير ،  اعضاي شوراي را مطلع مي سازد.

البرادعي قبلا و حداقل در 14گزارش پيوسته خود مسالمت آميز بودن برنامه هاي هسته اي ايران و مشاهده نشدن انحراف در آنرا تاييد كرده است و در گزارش جديد خود نيز به صورت فني پاسخ مي دهد كه برنامه هاي هسته اي ايران اهداف نظامي ندارد و غني سازي در سطح غير نظامي و زير نظارت آژانس صورت    مي گيرد "پاراگراف 5 گزارش - نتايج نمونه‌برداري هاي محيطي اخذ شده در کارخانه غني‌سازي و کارخانه نيمه صنعتي غني‌سازي سوخت نطنز ، نشان مي‌دهد که آن کارخانه‌ها منطبق باآنچه ايران اظهارنموده است، فعاليت مي‌نمايند .غني سازي در کمتر از 5 درصد، انجام مي گيرد". و "  هيچگونه شواهدي از وجود فعاليتهاي مرتبط با بازفرآوري اورانيوم وجود ندارد – پاراگراف ششم "

 گزارش جديد آقاي البرادعي همچنين تاييد مي كند كه سانتروفيوژ هاي فعال ايران " تحت نظارت دوربين ها و بازرسان و كنترل آژانس قرار دارد." و آژانس بدون هيچ گونه مانعي به فعاليت هاي راست آزمايي خود ادامه مي دهد." همه مواد هسته اي در تاسيسات غني سازي سوخت نطنز(شامل خوراک، توليد محصول و دورريز) و همچنين همه زنجيره هاي سانتريفيوژهاي نصب شده، تحت نظارت دوربين ها و بازرسان و کنترل آژانس قرار دارد".

 به اين ترتيب و بار ديگر از منظر حقوقي و فني ،تمامي دعاوي آژانس پاسخ گفته و آژانس قاعدتا نبايد مساله اي ديگري با ايران داشته باشد. با اين وصف گزارش ديپلماتها از وين حاكي از تلاش همچنان آمريكا براي قرار دادن علامت سوال روي برنامه هاي هسته اي ايران و طرح "مطالعات ادعايي" جديد است. در مهرماه سال گذشته و با حل و فصل تمامي موضوعات فني و حقوقي باقي مانده در پرونده  ميان ايران و آژانس ، آمريکا که از اين نتايج خرسند نبود با راه اندازي تبليغات سياسي و انحرافي بر بخشي از برنامه کاري تحت عنوان مطالعات ادعايي متمرکز شد و با اخلال در کار آژانس و ايجاد فشارهاي مختلف بر آن، سعي کرد مسيرهمکاري هاي ايران و آژانس را تخريب نمايد و اينك نيز احساس مي شود كه به رغم سيگنالهايي كه واشنگتن براي بهبود رابطه با تهران  مي فرستد ، به اين سياست خود ادامه دهد.

 از منظر حقوقي ، سياسي و فني ، دو اشتباه اساسي اگر صورت نمي گرفت ، پرونده برنامه هاي هسته اي ايران تا به اين حد سياسي نمي شد كه از آن با عنوان سياسي ترين پرونده دهه هاي اخير در يك نهاد جهاني نام برده مي شود. اشتباه اول كه اشتباهي اساسي بود را ايران مرتكب شد كه بدون اينكه به عنوان يك قدرت هسته اي شناسايي گرفته باشد ، صرفا براي راست آزمايي آنهم دربرابر قدرتهايي كه نيات آنها همواره روشن بوده است ، بمدت بيش از سه سال دست به تعليق غني سازي زد و اين اشتباه را نيز با عدم دريافت ضمانت براي عودت حق خود تكميل نمود. اشتباه دوم را آژانس بين المللي انرژي هسته اي  مرتكب شد كه تحت فشار قدرتهاي اخلالگر و زياده خواه ، تن به گزارش غير قانوني اين پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل داد كه صلاحيت هاي لازم  فني و حقوقي را براي رسيدگي به آن ندارد. سياسي بودن پرونده برنامه هاي هسته اي ايران و تحت فشار بودن آژانس و مدير كل آن ، در تمامي گزارشهاي آقاي البرادعي از اين برنامه ها بخصوص در طول شش سال گذشته و از جمله در گزارش خرداد ماه سال 1387  و نيز گزارش هفته گذشته او به صراحت ، مورد اعتراف قرار گرفته است .

  هدف ايران از تعقيب يك برنامه هسته اي مسالمت آميز به قصد دستيبابي به امكاني تازه براي توليد انرژي ، بارها و بارها از سوي مقامات ايراني تبيين شده است. ايران كشوري صاحب نفت و گاز فراوان و در عين حال كشوري است كه بالاترين سرانه مصرف انرژي را درجهان دارد . اين كشور با رشد قابل توجه خود به عنوان كشوري در حال گذر به صنعتي شدن ، به انرژي به عنوان نيازي اساسي مي نگرد كه اساس توسعه است . تامين چنين نيازي از منابع فسيلي نه ممكن و نه به جهت محدود بودن و بهاي آن امري معقول دانسته مي شود. از اين رو تحصيل انرژي از مواد شكاف پذير مطرح مي شود كه هم ارزان است و هم اينكه آثار استفاده از آن برروي محيط زيست بخصوص تشديد پديده گرمايش زمين و ايجاد گازهاي گلخانه اي بسيار اندك است.

 هم دارندگان تسليحات هسته اي از جمله آمريكا كه اولين و آخرين استفاده از آنرا اين كشور آنهم بر سرمردم دو شهر ژاپن صورت داده و هم كشورهاي فاقد آن به خوبي مي دانند كه اين نوع سلاح ها نه تنها امنيت و ثبات   نمي آورد كه رفتن به سوي آن گام برداشتن سرمايه بر و پرهزينه ،آنهم در بازي پرخطري است كه باخت در آنرا از همان ابتدا بايد باور داشت . در منظر ايراني ها هم از لحاظ فكري و اسلامي و هم از لحاظ تدبير و عقلانيت سلاح هسته اي هرگز جايي نداشته است.

 

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 8:18 | لینک  |