*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
واکنش وزیر امور خارجه به حاشیهسازی روحانی بازداشت شده در عربستان سعودی، یک پیام را آشکارا در خود دارد و آن؛ دوره هتاکی، توهین و بالا رفتن از دیوار سفارتخانه، پرچم سوزانی ،شعار نویسی روی دیوار سفارتخانه ها ، ناسزاگویی در تیتر یک روزنامه خاص! تحمل نمی شود. نمی توان به این و آن وابسته بود، برای منافع این یا آن جناح پرچم این و آن را بر دوش کشید، هزینه سازی کرد و پرداخت آنرا به جیب ملّتی حواله داد که چهار دهه چوب این تندروی های هدفمند را خورده است.
نمی شود و حداقل دیگر قابل تحمل نیست که گرین کارت کشوری را در جیب داشت، خانواده از فرزند گرفته تا همسر، عروس و داماد، خاله و خاله زاده، عمه و عمه زاده و حتی همشهری! را با سرمایه های کلان دزدیده شده از جیب یک ملت به سرزمین شیطان بزرگ فرستاد تا در آرامش و آسایش و رفاه زندگی کنند و یک ملت را محتاج یارانه! کرد.
این مهم است که فرد بازداشت شده در عین حال دید چقدر تحت تاثیر سخنان و مواضع خود بزرگ بینانی بوده که وضعیت امروز نتیجه مدیریت آنان است.
وضعیت امروز آن بازداشت شده در تطبیق با سخنان وزیر امور خارجه، مصداق دیالوگ مابین حاج کاظم ( رزمنده سابق - پرویز پرستویی) و سلحشور ( مامور امنیتی - رضا کیانیان) فیلم آژانس شیشه ای در مقابل محوطه آژانس و لحظه فرود هلی کوپتر حامل ماموران است ؛ اصلا چیزی به نام حاج کاظم وجود نداشته است.
آنچه فرد بازداشت شده مرتکب آن شده دو بخش دارد، اول ادعای موهن و هتک حرمت از شریف ترین مکانهای روی زمین و دوم، توهین به مقامات یک کشور در خاک آنان ، تمام شقوق این ماجرا هم در ایران و هم در عربستان سعودی جرم انگاری شده و قابل رسیدگی قضایی است و شایسته است دادستان کل کشور نیز در مقام مدعی العموم، علیه او اعلام جرم کند و حکم به بازداشت او بدهد، اگرچه معلوم نیست چه سرنوشتی برای او در عربستان رقم بخورد هر چند وزارت امور خارجه بنا بر وظیفه ملی، خدمات کنسولی به او داده و خواهد داد.
اینکه مرگ بر این و آن، بالا رفتن از دیوار سفارتخانه ها و آتش زدن پرچم فلان و بهمان کشور از چه زمانی وارد ادبیات سیاسی ما شد، باید موضوع یک تحقیق علمی باشد. این حق تاریخ و حق مردمان بعد از ما است که بدانند چه کسانی و برای چه نفعی این مرگ ها را برای این و آن خواستند ! بهایش چه بود ، و چگونه آنرا از جیب مردم دادند.
این بازداشت ها و تعقیب شعاردهندگان و برخورد قانونی با آنها، اساساً مساله تعدادی افراد خاص نیستند. بحث تعقیب قانونی نباید موجب غفلت از مباحث اساسی همچون اصلاح سامان سیاسی شود. این شعاردهندگان نیستند که باید به آنها رسیدگی شود، بلکه این بیسامانی سیاسی است که باید درمان شود.این جریان مرگ بر این و آن گو طی سالها جنگ اقتصادی علیه ملت ایران با انکار اثر تحریم و جریان سازی علیه هر اقدامی که باری از کوه مشکلات مردم کم کند ، و زدن سند تمامی مشکلات به نام دیگران ، و خود پناه گرفتن در پستوها، سعی در ایجاد فضای روانی مساعد به زیان جریان مقابل خود هر کس بوده کرده است.
خطری که باید به آن توجه داد این مهم می باشد که چنانچه از این نوع ماجراها درسآموزی نشود، که طی سالها نشده است ، و فضای سیاسی به نحوی سامان درست ضدخودسری نیابد، تجربه تاریخی نشان میدهد این رفتار بازتولید شده و روزی گریبان شادکامان این گونه روندها را نیز خواهد گرفت. این نوع رفتارها به مانند بومرنگ به سمت تولیدکنندگان آگاه یا ناآگاه با سرعت و شتاب بیشتری برخواهد گشت و جریانی فاشیستی در کشور راه خواهد انداخت ، که کسی قادر به جلوگیری آن نخواهد بود.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک زیر را دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1