*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار - ٢١ اسفند ١۴٠۲
معاون اول رئیس جمهوری از ناتوانی های دولت در اداره امور گفته است و بطور مشخص اعتراف کرده که دولت نتوانسته قیمت ها را کنترل کند و ارزش پول ملی را حفظ کند و لذا بازاری ها کمک کنند.
دولتی که معاون اولش چنین در اداره امور اظهار عجز می کند، پیش از قدرت گیری ادعاهایی مانند داشتن هفت هزار صفحه! برنامه تنها در حوزه اقتصاد داشت که حال روشن شده نه تنها برنامه ای علمی و منطقی وجود نداشته، که جملگی گفته ها شعارهایی بوده است که بازار بخوبی آنها را از برنامه واقعی و قابل عملیات جدا می کند.
حال! آقای دولت مسوولیت ولوازم این سخن معاون اول خود را باید بپذیرید!
آقای معاون این سخن درست ومهم را باز کنید، بیشتر توضیح دهید و تعمیقش کنید. آیا دولت فقط در زمینه کنترل قیمتها ناتوان است یا در دیگر حوزه ها هم وضع همین است؟ آیا همین تورم وگرانی کلید بسیاری از ناتوانی ها، نابلدی ها و حتی عیوب ساختاری وتصمیم های کلان حکومتی نیست؟ اگر دولت توان کنترل قیمت ها را ندارد که به دقیقه، دقیقه همه زندگی مردم ارتباط مستقیم دارد، اصلا برای چه مسوولیت پذیرفته است؟ در آزادترین اقتصادهای جهان باز هم این دولت است که مسوول مستقیم تورم وگرانی و افزایش قدرت خرید مردم البته از راه های اساسی و علمی و ساختاری است. بیایید برای خدا هم که شده این سخن مهم را رسما باعذر خواهی از مردم وبه نمایندگی از دولت اعلام و همه لوازمش را هم بپذیرید. لوازم عدم توانایی یک دولت در کلیدی ترین مسئله مردم کاملا روشن است خودتان هم خوب می دانید که چاره اش چیست!
آنچه در دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ بی سابقه بود، این بود که تمام مسئولین کشور ادعا کردند آمده اند تا کشور را نجات بدهند! سه رییس قوه سابق و اسبق ، یک رییس جمهوری سابق (که برای سخنرانی ها شاذ و تهمت ها و ادعاهایش به زمین و زمان به استخوان لای گلو تبدیل شده است ) ، ۷ معاون رییس جمهوری ، دو دبیر شورای عالی امنیت ملی، ۱۳ نماینده مجلس و ۱۰ وزیر، و کلی نظامی ارشد و تعداد زیادی از اعضای تشخیص مصلحت نظام ! اینها در ۴۰ سال گذشته انگار در مسندی نبودند که وضع مملکت این چنین شده است ! و الان همه ی آنها احساس تکلیف کرده اند که چی ؟" آثار خودشان را جمع کنند!
نکته قابل تحمل و تامل در این میان، انکار کارنامه گذشته حضرات توسط خودشان بود. ! مایلم بگویم که ایرانی ها حافظه تاریخی قوی دارند و البته با گذشت و بخشش ! ولی اینطور هم نیست که هر وقت لازم شد به صحنه بیایند و به شعارهایی رای دهند که بدون پشتیبانی عقلی و علمی است . فضای مجازی که اغلب شما آقایان ! دشمنان آن هستید و در ۲۰ سال گذشته همه کار برای مسدود کردن آن کردید ، به حافظه تاریخی ملت کمک کرده است. همین فضا به مردم حقوق اساسی یشان و شیوه های مدنی تحصیل آنرا آموزش داده است . مردم امروز با بند بند حقوق خود براساس منشور حقوق بشر و دیگر مبانی حقوقی داخلی و بین المللی آشنا هستند . در " دنیا شهر " جدید که محصول اینترنت و فضای مجازی است ، همه ی مردم دنیا برای خود یک سرنوشت مشترک قائل هستند .
مردم می پرسند : کِی سیر از گرسنه خبر دارد؟ انتخابات پیشتر ریاست جمهوری و به تازگی مجلس و نتیجه آن هر چه بود و باشد ، چه فرقی در زندگی ما خواهد کرد ؟ یکی می آید با کلی وعده ، رییس جمهوری می شود ، صبح از خواب بیدار می شود و می شنود! قیمت بنزین سه برابر شده است و بعد می گوید:" قیمت اقلام اساسی را چنان افزایش دادیم که مردم متوجه نشدند!" و بعد می رود و مردم می مانند و " امید" کاذب و " تدبیر"ی که وجود نداشت و بعدی هم با کلی شعار! هر چه گفتیم برنامه، گفتند؛ داریم! هفت هزار صفحه!
درتاریخ سیاست و انقلاب ها این عبارتی آشنا است که « رهبران انقلاب، در دوره مبارزه برای کسب قدرت که هدف اصلی است، به زبان توده ها حرف می زنند و همذاد پنداری نشان می دهند و اما پس از آن، زبان و موضع آنان قدرت! می شود، چون خود قدرت شده اند.»
در یک ماه گذشته ١٠ آدم دارای عنوان و سمت که برای رسانه ها مرگ آنان ارزش خبری داشته، از دنیا رفته اند. اینها در قدرت بودند که حضرت عزرائیل انجام ماموریت کرد. معلوم نبود که جنابشان اگر سراغ شان نمی رفت تا کی و چه زمانی احساس تکلیف و وظیفه می کردند و اصرار داشتند در قدرت بمانند و صندلی را خالی نکنند و به بازنشستگی نروند که درد بازنشستگان را در دولت های شعاری بفهمند! و با پوست و گوشت حس کنند.
نه با گذشت زمان، از ابتدا هم معلوم بود و هست و خواهد بود که دولت های بی برنامه و ناصادق در اداره امور، هر کدام که سر کار بیایند از هر جناح و دار و دسته، جز مشتی وعده غیر قابل تحقق، و پنهان شدن پشت سادگی های درصدی از مردم که هنوز به باورهایی هستند و این دولتها به رای آنها می بالند ، چیزی برای عرضه ندارند و حاصلش می شود، دولتی که فقط به لطف و برکت آرای باطله، قدرت گرفته است.
برنامه داری علمی و منطقی و اداره امور بر مبنای خرد جمعی نخبگان جامعه، اساس دولت داری هاست. اینجا دولت ها شعار می دهند و وقتى کم می آورند این همان خلق / امت / مردم هر چه دلتان می خواهد بنامیدش، باید سنگ زیرین آسیاب باشد.
دولت هایی این چنینی شعار « نهار مجانی » را می دهند، جمعی برای مدتی آنرا باور می کنند، اما در عمل جیب آنهاست که جاهایی دیگر چند برابر، خالی شده است.
شما لطفاً این معما را حل کنید؛ نفع تولید خودروهای پرمصرف توسط کارخانه هایی که چندین برابر سرمایه، بدهکارند، به جیب کدام مافیا می رود؟
دولت مدعی صادرات و دریافت کامل! پول اقلام صادراتی چگونه است که نمی تواند، گوشت و اقلام اصلی غذایی را به اندازه سرانه قحطی و جنگ زده های آفریقایی روی سفره مردم بگذارد. در هفت هزار صفحه برنامه ادعایی که می گفتند داریم، وضعیت موجود پیش بینی شده بود؟
🌺 برای مطالعه نوشته های نویسنده لطفاً لینک های زیر را دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
Http://r-pishdar.blogfa.com
https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a
https://t.me/raoufpishdar
eitaa.com/raoufpishdar
instagram.com/raoufpishdar
twitter.com/raoufpishdar