فیدلیتی گیت
*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - ١٩ اردیبهشت ١۴٠۲
« احسان ارکانی» نماینده نیشابور در مجلس شورای اسلامی به اسناد و مدارک در اختیاری اشاره کرده که مدعی است؛ علاوه بر جمعی از نمایندگان ( ١٠٠ نفر - روزنامه دولت) ، برخی از دستگاه های دولتی نیز خودروهای خارج از نوبت (شاسی بلند - فیدلیتی ) و خودروهایی با حواله های ارزان قیمت دریافت کرده اند.
درهمین حال که بازرس ویژه رئیس جمهوری موضوع رانت خودروهای شاسی بلند را تایید و اعلام کرده؛ نام افراد متخلف به رئیس جمهوری اعلام شده و حتی «فریدون عباسی» یک نماینده گفته است ؛ «مردم گدا بازی درنیاورند مگر قیمت خودروها چقدر بوده!» برخی از نمایندگان همچنان سعی دارند تا این موضوع را تکذیب کنند.
در کنایه به نماینده ای که گفته بود؛ مردم گدا بازی در نیاورند، یک فعال سیاسی در توئیتر نوشت : وقتی رفقایی هستند که ویلای لواسان میدهند، معلوم است که خودروی شاسی بلند برای آقایان "گدابازی" است! ویلای لواسان اشاره به گفته «طبری» یکی از مدیران ارشد قوه قضائیه است که به جرم فساد مالی محاکمه و محکوم شد و در دادگاه گفته بود چنانچه بخواهد دوستانش ویلا در لواسان - شمال شرق تهران - به نام او خواهند زد.
آنطور که «ایران» ارگان دولت نوشته و شرح داده است ، خودروهای مورد اشاره براساس تفاهمنامه ای از تابستان ۱۴۰۰ بین یک شرکت کاغذی به نام ( رادین مبین غرب) با خودروساز کارسازی شده و بقیه ماجرا!
در نزد افکار عمومی؛ مشکل شاسی خودرو نیست! مشکل سرکوب قیمتی با فشار مجلس و بعد برخورداری از شکاف قیمت بازار-کارخانه توسط همینها و دریافت خودرو به یک سوم قیمت است و البته اینکه این صرفا نوک کوه یخ ساختار غلط نه تنها مجلس و دولت، که اقتصاد کشور غرق شده در فساد است.
در همین رابطه «علی خضریان» ، نماینده مجلس شواری اسلامی در نامه ای به هیات رییسه این نهاد خواستار انتشار اسامی دریافت کنندگان خودرو خارج از ضوابط مجلس شده است.
او گفته: «در سامانه مجلس درخواستی از هیات رییسه تنظیم کردم که به موجب آن اسامی کلیه کسانی که خارج از ضوابط مجلس اقدام به دریافت خودروها کردهاند، منتشر شود.»
در هفتههای اخیر خبرهایی مبنی بر دادن «۷۵ حواله خودرو شاسی بلند برای نمایندگان مجلس با هدف مسکوت کردن استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت» منتشر شده بود.
دو نماینده مجلس ایران نیز این مسئله را تایید کرده بودند اما وزارت صنعت و مقام های دولت این موضوع را رد کردند و آن را «دروغ پردازی» علیه دولت و «بازی با آبروی مجلس» خواندند. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس نیز افشاگریهای انجام شده مبنی بر دریافت حواله خودرو از سوی برخی نمایندگان برای انصراف از استیضاح وزیر صنعت را تکذیب کرده است. البته وزیر استیضاح و برکنار شد.
پس از چند روز زد و خورد رسانهای دولت و مجلس و افشای واگذاریهای رانتی خودرو درباره یکدیگر، بنظر می رسد حالا دولت نه تنها در لاک دفاعی رفته، بلکه عقبنشینی هم کرده است.
یکی از وعده های آقای رئیسی در تبلیغات انتخاباتی، مبارزه جدی با فساد بود، نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز چنین شعاری را بسیار سرداده اند و حال باید دید که این دو نهاد چگونه مساله شاسی گیت را مدیریت خواهد کرد که افکار عمومی انتظار آنرا دارد .
برای یک نظام سیاسی، برخورداری از پشتوانه ملی ، نیازی حیاتی است که در پرتوی اعتماد عمومی بوجود می آید.این پشتوانه ملی است که هژمونی واقعی رامی سازد.آنچه در ایران سبب بحران جاری اقتصادی شده است ، ریشه در " عدم شفافیت " و عدم واقع نگری دارد . تعاملات اقتصادی در ایران در اتاق شیشه ای صورت نمی گیرد که برای همگان قابل رصد باشد. درچنین وضعیتی است که فساد حالت سیستماتیک به خود می گیرد .
فقر محصول بیعدالتی اجتماعی است و راهکار مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ، اجرای عدالت است. ( آقای رییسی در مقام رییس قوه قضائیه) سوال از جناب رییسی : چه کسی باید عدالت را اجرا کند و ابزارهای آنرا در اختیار دارد ؟
اینکه سه رییس قوه سابق، یک رییس جمهوری سابق ، ۷ معاون رییس جمهوری ، دو دبیر شورای عالی امنیت ملی، ۱۳ نماینده مجلس و ۱۰ وزیر، و کلی نظامی ارشد و تعداد زیادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در داوطلبی برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اخیر کلید واژه سخنانشان «مبارزه با فساد » بویژه فساد اقتصادی بود ، چیزی جز اعتراف و اذعان به وجود" فساد" آنهم توسط بالاترین مقامات گذشته و حال نیست .
کارشناسی های صورت گرفته مبتنی بر تحلیل سیستمی ، فساد موجود در ایران را
فساد سیستماتیک می داند با این حال مقامات مدعی اند که " فساد در ایران سیستماتیک نیست ، ولی مبارزه با فساد سیستماتیک است. "هر دو گزاره مطرح شده نادرست و بیاساس است. شواهد روشنی وجود دارد که نشان میدهد فساد در ایران گسترده و سازمانیافته است.
پیشتر برخی مقامهای رسمی هم وجود "فساد سیستماتیک " را تایید کردهاند. آخرین گزارش سازمان بینالمللی دیدهبان شفافیت حکایت از آن دارد که شاخص ادراک فساد به بالاترین حد رسیده و رتبه ایران تا ۱۴۹ بالا رفته است. شاخصی که نشان از گستردگی و تشدید فساد عمومی در ایران دارد. از سوی دیگر نشانه آشکاری در دست نیست که نشان دهد "مبارزه با فساد" به طور جدی و سازمانیافته در دستور کار قرار دارد.
مهمترین سند قانونی مبارزه با فساد، با عنوان قانون ارتقای سلامت اداری، ۱۰ سال پیش به تصویب رسیده است، اما این سند قانونی یک سند جامع و فراگیر نیست، چون در این قانون شماری از نهادها به صراحت از برخی مواد این قانون مستثنی شده و تنها با قید «موافقت» در شمول کلیت قانون قرار میگیرند.
«استقلال نهادهای نظارتی»، «تعارض منافع»، «دسترسی آزاد به اطلاعات»، «محافظت از افشاگر»، «شفافیت دارایی مسئولان»، «الزام به گزارش فساد» و مواردی از این دست، جزو ملزومات مبارزه سیستماتیک با فساد در یک کشور است.از این رو گفته آن داوطلب نامزدی انتخاب اخیر ریاست جمهوری که گفته بود :" فساد در ایران سیستماتیک نیست ، ولی مبارزه با فساد سیستماتیک است»، «نادرست» تلقی می شود.
شرایط کنونی کشور مولود اشکالات اساسی سیستمی چند بعدی است که در آن فساد سیستماتیک درد آوری ریشه یافته است که در همه ی اشکال آن بویژه درسایه قدرت ، به اخبار عادی رسانه ای و اشارات در گفت و گوهای کوچه و بازار مردم تبدیل شده است . آنچه دراین میان بشدت آسیب دیده، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است .
جامعه ، بخصوص جامعه نخبگانی این را فهمیده است، اما دولت به مصداق مثل بیمار مورد اشاره ، نمی خواهد این را بفهمد.
بیماری جامعه ما ، یک مرض ساده نیست که با یک درمان معمولی درمان شود. وقتی یک بیماری گرفتار سرطان شد، اصلا نیازی نیست شما به او یادآوری کنید که او بیمار است و سرطان خطرناک است؛ بلکه خود سرطان چنان تعادل زیستی او را به هم میزند که او خودش میفهمد یک مرض جدی دارد. این جا تنها این بیمار باید از عقل سلیم و سلامت روان برخوردار باشد که به سرعت برود دنبال درمان خودش و سبک زندگی خودش را عوض کند. پس مساله امروز ما در سطح کلان این نیست که باید هشدار بدهیم که سیستم بیمار است، این که عیان است، مساله عقل سلیم و سلامت روانی نظام است که اگر باشد به طور خودبهخود می رود دنبال درمان. و اگر نرفت، یعنی یک اشکالی در فهم و عقلانیت او وجود دارد که در این صورت باید او را مجبور کرد که برای درمان اقدام کند. به نظر من جامعه ما الان خودش متوجه شده است که فهم درستی از مشکلات و بحرانها در کشور وجود ندارد و جامعه شروع کرده و به شیوههای مختلف دارد فشار میآورد تا نظام را مجبور کند که خودش را اصلاح کند. در واقع الان فهم جامعه از فهم روشنفکران و تحلیلگران جلوتر است، چون ما درباره بحرانها فکر میکنیم اما جامعه آنها را با گوشت و پوست خودش حس میکند. در چنین نقطهای دیگر نقد حکومت، کاربردی ندارد. الان باید روشنفکران به جای نقد حکومت، با جامعه گفتوگو کنند کمکش کنند تا از انتخابهای پرهزینه و خطرناک پرهیز کند.