کارکرد حرفهای رسانه ها، مساله را اين گونه بايد حل كرد
رئوف پیشدار
استاد دانشگاه - یادداشت من برای شماره روز دوشنبه ۲۲ اسفند ١۴٠١ روزنامه «ثروت»
صاحبان اندیشه و نظر تبيين وظايف دولت ، از جمله مبارزه با فساد ، تامين عزت ملي يا به تعبير رايج "غرور ملي " ومبارزه " عاقلانه " و " حرفه اي و شجاعانه " با ابعاد مختلف نظام سلطه جهاني را مورد تاكيد قرار دادهاند و تكرار آن نشانه اهميت موضوع نزد ایشان و حساسيت امر و ادامه دغدغه ها است.
برای تحقق این امر ، يقينا بايد همه ی دستگاهها و توانايي هاي كشور به كار گرفته شود كه بخشي از آن ، امكانات تبليغي و رسانه اي كشور است .
توسعه فنآوریهای ارتباطاتي در كنار پيچيده ترشدن افكار عمومي ، كار دراين حوزه را سخت تر و در عين حال حساس تر و دقيق تر كرده است .
بر همگان روشن است كه " نظام سلطه " امروزه در سطح جهان با بكارگيري تمام توان و امكانات خود ، با سرمايه گذاریهای كلان در حوزه ارتباطات انساني بويژه در چهارچوبي كه " نظم نوين جهاني " خوانده مي شود ، افكار عمومي جهانيان را عليه هر آنچه آنرا مغاير با منافع استكباري خود مي داند ، هدف قرار داده است كه انقلاب و مردم ايران از آن جمله اند .
هجمه سنگين و جنگ رواني گسترده اي كه رسانه هاي استكباري اينك در سرتاسر جهان عليه ما و کشورمان سازمان داده و به پيش مي برند ، به جرات مي توانم بگويم كه در هيچ مقطعي ازتاريخ ارتباطات انساني در حوزه رسانه اي حتي در اوج جنگ سرد ، سابقه نداشته است .
مقابله با چنين جريان سهمگيني در حوزه مورد بحث ، ابزار و امكانات متعدد و روز آمد بسياري در دوبخش نرم افزاري و سخت افزاري نياز دارد كه اساسي ترين و در عين حال اصلي ترين آنها ، نوع نگاه به رسانه ها و كاركرد آنها است .در كشور ما متاسفانه نوع نگاه به رسانه ها ، همچنان امنيتي است و اين مساله در نزد متخصصين بازدارنده ترين عامل در رشد كيفي كار رسانه اي در كشورشناخته مي شود كه توسعه كمي سالهاي اخير در اين بخش را عملا خنثي كرده است . نگاه امنيتي به رسانه ها و كاركرد آنها ، نيروهاي جوان و مستعد را به كار دراين حوزه بي رغبت كرده است و نبود تعريف و راهبرد مشخص در تربيت نيروي تحصيل كرده و كارآزموده براي كار رسانه اي در مراكز آموزش عالي كشور و قرار دادن نيروهاي غير حرفه اي در راس سازمانهاي اصلي خبري كشور،" شجاعت " در كار و" برخورد حرفه اي " با مسايل را كه مورد تاكيد مي باشد ، از آنها گرفته است. سازماني خبري را مي شناسم كه مديرعامل آن در يك دوره سه ساله مسووليت درراس آن سازمان حرفه اي در سالهاي اخير ، با آنكه از بيت المال به ۱۷ مشاور ، سه معاون رسمي ! چندين و چند مديركل و مدير ارشد حقوق مي داد تا ضعف حرفه اي نبودن خود و نگاه حزبي به كار حرفه اي را آنهم در راس يك سازمان حرفه اي ! جبران كند ، دهها نيروي تحصيل كرده ، دانشگاه ديده و متخصص و با تجربه را كه هر يك سرمايه اي ارزشمند براي نهادهاي رسانه اي كشور بودند ، با برخوردها و نگاه هاي حزبي از اين سازمان فراري ! داد ، حال آنكه مي شد با نگاهي واقع بينانه و با انتخاب " عاقلانه " يك مدير " حرفه اي و شجاع " و گماردن او در راس اين و يا آن سازمان و نهاد حرفه اي نه تنها چنين بلاي بزرگ و غير قابل جبراني را بر سر ذخاير ارزشمند كشور در بخش نيروي انساني نياورد ، كه از دغدغه هاي نظام و مردم كاست .
بجز دو ويا سه نهاد رسانه اي كه از بودجه عمومي كشور پشتيباني مي شوند ، رسانه هاي كشور عموما امروز درگير مسايل و مشكلات شديد مالي هستند كه امكان ادامه حيات را به بسياري از آنها نمي دهد. من شخصا مخالف حمايت مالي دولت از رسانه ها هستم زيرا اين كار را وسيله و راهكاري براي وابسته شدن آنها به دولت و تبديل شدن به بلندگوي يك سويه آن مي دانم كه با نقش و كاركرد ذاتي رسانه ها كه " اطلاع رساني " و " نقد " دو محور اساسي آن مي باشد ، مغاير است ، اما اين نظر را مي پسندم كه " نظام " بايد با توزيع عادلانه و عاقلانه امكانات و فراهم آوردن و ارايه امكاناتي كه در اختيار دارد ، رسانه ها را مورد حمايت و پشتيباني قرار دهد تا آنها كاركرد حرفه اي خود را در راستاي تامين منافع نظام كه جداي از منفعت وخواست مردم نيست ، پيدا كنند.