تهران - ساعت 7 و 13 دقیقه صبح سه شنبه هشتم آذر 1390 – كوچه افتخار – خیابان ولی عصر(عج) –زیر خیابان شهید مطهری
يك سمند نقره اي رنگ وارد كوچه مي شود.اين جا محدوده طرح ترافيك تهران است. دوربيني بالاي يك ميله بلند قرار دارد كه كارش ثبت پلاك خودروهاي متخلف است.
آقاي راننده سمند دو سه قدمي كه وارد كوچه مي شود ، مي ايستد . خانمي از آن پياده مي شود و به دنبال سمند به راه مي افتد . با گوشه هاي لباسش سعي مي كند پلاك خودرو را بپوشاند.
'دا' سرگذشت خانم حسيني يكي از زنان قهرمان مدافع خرمشهر را برخلاف كتابهاي ديگر چند هفته اي طول كشيد كه خواندم . بعضي صفحات و يا پاراگراف هاي آنرا ، چند باري خواندم . با هر صفحه آن خاطرات بسياري برايم زنده شد . جنگ ، خرمشهر و آن همه گذشت و ايثار ، و گريه ها كردم .
گفته ام اگر روزي خانم حسيني را ديدم با نهايت افتخار به او چادري هديه خواهم داد و جلوي او زانو مي زنم . بارها براي آن خواهرم گريستم كه چطور در اوج جنگ ، حتي آنجايي كه مرگ ميلي متري هم با او فاصله نداشت ، چادرش را زمين نگذاشت . همان چادر مشكي پاره پاره شده ، و من چه افتخارها به او كردم ومي كنم.