رفتارها و مواضعي كه ديپلمات هاي آمريكايي در روابط بين الملل عموما اتخاذ و يا ابراز مي كنند ، نشان مي دهد كه آنها به رغم تحولات بنيادي در ديپلماسي ، هنوز قادر به درك يك تحول عمده درتعاملات اجتماعي يعني پايان عصر فئوداليسم در حداقل يك قرن پيش ! و فهم و درك يك اصل اساسي در روابط بين الملل كه همانابرابري همه ي واحدهاي سياسي باشد ، نيستند. مصداق هاي زيادي براي اين گفته است كه يك نمونه جديد آن ، اظهارات تهديد آميز 20آذر- 11 دسامبر خانم " هيلاري كلينتون " وزير امورخارجه آمريكا خطاب به كشورهاي آمريكاي لاتين براي خودداري از نزديك شدن به ايران است.
اين هشدار ! كلينتون ، درآمريكاي لاتين پاسخي فوري و مناسب ، و براي ديپلماتهاي دير باور آمريكايي ، دور از انتظار ، و اما درعرصه ديپلماسي با پاسخ و واكشني واقع بينانه ، مبتني بر درك شرايط و فضاي نوين تعاملات جهاني همراه داشت .سران اتحاديه منطقه اي ضد امپرياليستي "آلبا " – اتحاديه بوليواري – سيمون بوليوار انقلابي بزرگ آمريكاي لاتين - كه كشورهاي پيش روي آمريكاي لاتين عضو آن هستند ، سخنان خانم كلينتون را " مداخله جويانه " درامور كشورهاي مستقل و مصداق " تجاوزي امپرياليستي برضد همه ي كشورهاي منطقه " دانستند و تاكيد كردند كه آنرا نخواهند پذيرفت و "اوو مورالس " رييس جمهوري بوليوي پاسخ داد : "آمريکا اگر مي خواهد با همسايگانش در آمريکاي لاتين رابطه داشته باشد ، بايد رفتار استعماريش را تغيير دهد، اما هنوز آن را درک نکرده است." پاسخي سخت ! و شكننده براي دستگاه ديپلماسي آمريكا كه با خود در عين حال اين پيام را دارد كه "دوران حياط خلوت ها پايان يافته است."
سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران برتوسعه روابط با همه ي كشورها به غير از رژيم صهيونيستي استوار است. ايران در توسعه روابط خارجي خود به اقتصاد به عنوان يك اصل اساسي مي نگرد و بر همين منوال در ساليان اخير روابط خود را حتي با كشورهاي غير مجاور و ازجمله در آفريقا و آمريكاي لاتين توسعه داده است .آمريكاي لاتين به منطقهاي از قاره آمريكا شامل مكزيك، آمريكاي مركزي، آمريكاي جنوبي و كارائيب اطلاق مي شود كه بيست كشور و جمعيتي معادل 541 ميليون نفر دارد. اين منطقه با داشتن 4/5 تريليون دلار توليد ناخالص داخلي،423 ميليارد دلار صادرات و 368 ميليارد دلار واردات كالاو خدمات و برخورداري از منابع عظيم نفت و گاز و ظرفيتهاي بالاي معدني، صنعتي و كشاورزي از ديرباز مورد توجه همه توليد كنندگان و صادر كنندگان بوده است. منابع عظيم طبيعي اين منطقه طي ادوار مختلف بويژه مورد توجه كشورهاي صنعتي بوده بهگونهاي كه اين كشورها بهمنظور دستيابي به منابع اين منطقه از هيچ تلاشي حتي مداخله نظامي چشمپوشي نكردهاند. آمريکا از جمله کشورهايي است که حداقل طي دو قرن گذشته بيشترين مداخلات را در منطقه آمريکاي لاتين با هدف دستيابي به ظرفيتهاي اقتصادي آن داشته است.
يكي ديگر از اقدامات آمريكا كه در روزهاي اخير آنرا عليه ايران در دست گرفته ، شروع دورتازه اي از رايزني با كشورهاي گروه موسوم به 1+ 5 براي اعمال تحريم هاي تازه عليه ايران است . آمريكا 30 سال است كه ايران را تحت تحريم تجاري قرار داده ، كه حاصل آن به اعتراف خود آمريكايي ها چيزي جز ضرر و زيان شركت هاي آمريكايي و از دست دادن بازار بزرگ ايران از يك سو ، و از سمت و سوهاي ديگر از جمله موجب تقويت و قدرت يابي روز افزون اقتصادي و فني و صنعتي ايران شده است كه دستيابي به فناوري شكافت هسته مواد شكاف پذير براي توليد انرژي ، يكي از اين موفقيت هاست .
خانم كلينتون در سخناني كه روز 23آذر خبرگزاريهاي بين المللي از او نقل كردند در همان حال كه اعتراف مي كرد " تلاش های آمریکا عليه ايران طی یکسال گذشته به نتیجه ای نرسیده است " سخن ازتحریم های جدیدی راند كه به گفته وي "بايد! ؟"علیه ایران اعمال شود. تحريمي كه در همين اولين قدم چيني ها با اعلام عدم حضور در جلسه گفت و گو درباره آن درروز دوشنبه ، شايد خواستند مواضع قبلي پكن را در رابطه با تهران تكرار كنند كه همواره گفت و گو را توصيه كرده اند .
آنچه از سوي واشنگتن همواره بر روي رابطه با ايران سايه انداخته و موجب آن شده است تا مقامات ايراني پيوسته بگويند به نيت آمريكا از رابطه اي كه بدنبال آن است ، هنوز اطمينان ندارند ، "ادبيات آمريكايي ها و ادامه سياستهاي اسكتباري اين كشوراست " كه رهبران ايران تاكيد كرده و مي كنند كه: " ادبياتي زور گو است وهيچ كشور مستقلي ادبيات قدرت هاي زور گو را نمي پذيرد." ايراني ها براي اين گفته خود مصداق زيادي دارند كه به نمونه اي از تازه هاي آن اشاره شد . آنها مي گويند ، درحالي كه اوباما رييس جمهوري آمريكا از "تغيير" در سياست هاي اين كشور از جمله دررابطه با ايران سخن گفته است ، " هيلاري كلينتون " وزير امورخارجه او پيوسته و مكرر، از برنامه هاي روي دست واشنگتن براي تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي واشنگتن عليه تهران سخن گفته است كه سي سال گذشته ناكامي آنرا اثبات كرده و حتي اوباما نيز به " موثر نبودن " آن اذعان داشته است.
شكي نيست كه اگر آمريكايي ها بدنبال بهبود رابطه با ايران باشند ، بايد در اولين قدم ادبيات خود را تغيير دهند ، و در عين حال نقش و جايگاه ايران را هم سنگ و هم وزن موقعيت استراتژيك و ژئوپولتيك و ديگر عناصر قدرت آن در تعاملات جهان امروز ، و بويژه منطقه خاورميانه بپذيرند. ادبياتي كه آمريكايي ها با آن با ايران سخن مي گويند در اين كشور شنونده اي ندارد. اين ادبيات به "ادبيات زورمدارانه " تعلق دارد كه " دوره آن قرنهاست به سر آمده است . " آمريكا بايد در يابد در جهاني كه اساسا در حال دگرگوني است ، گرايش به سمت گفت و گو يك اصل اجتناب ناپذير است ، و تنها از اين طريق است كه مي توان قواعد و فرصت هاي جديد در بازي بين المللي را بهتر درك كرد كه يكي از اساسات و الزامات آن ، ادبيات مناسب و در شان است.
برابري واحدهاي سياسي در جهان امروز يك اصل اساسي است . درعرصه روابط ايران و آمريكا كه بازيگران بسياري در حد قد و قواره خويش به قصد تامين منافع خود بازي مي كنند وفعال هستند ، يك سمت عمده يعني ايران ، هرگز گفت و گو با آمريكا براي حل و فصل اختلافات موجود را بطور كلي رد نكرده است ، اما آنچه تا كنون باعث شده ايران هرقدمي دراين مسير را با ترديد در مفيد بودن بردارد ، سياست هاي دوگانه اي است كه واشنگتن همچنان آنرا تعقيب مي كند و اظهارات اخير خانم كلينتون تاييدي برآن است.