چهارشنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۸۶
ابراز تمايل مقامات ارشد ايران و مصر به اعاده روابط را مي توان نشانه و گواهي از درك اهميت روابط براي منافع ملي و فراملي دو كشور دانست. عدم اصرار برپيش شرطي و يا حداقل علني نكردن آن براي بازسازي روابط ، چنين مي نمايد كه تهران و قاهره پس از نزديك به سه دهه فراز و فرود در روابط خود ، در مسير فراز روابط قرار گرفته اند و در صدد هستند تا آنرا در مسير درست يعني ديپلماسي قرار دهند و نتيجه بگيرند كه مساله يي اساسي و مانع غيرقابل رفعي در ايجاد روابط و تعميق آن وجود ندارد و گذشته ها را مي توان متعلق به گذشته دانست و يا حتي در عين داشتن روابط ، مواضع انتقادي را حفظ كرد ، مهم اين است كه روابط و مسير آن مديريت گردد و باور شود كه تعويق عادي سازي روابط ، هيچ امتيازي براي دو طرف ندارد و كاركرد خود را اگر داشت ، ازدست داده است.
تحولات فراوان در سالهاي ركود روابط ميان تهران و قاهره بويژه در زمينه سياسي و استراتژيك كه به تغيير بسياري از معادلات قديمي در منطقه انجاميده است ،اينك بيش از هر زماني ايجاب مي كند كه دو طرف به هم نزديك شده و همانطور كه خبرنگار روزنامه مصري الاهرام در سفر امارات از احمدي نژاد خواست و مطمئنا درخواست از مبارك نيز هست " براي بيرون بردن جهان اسلام از نگراني ها" گام هاي تازه اما مستحكمي به سوي يكديگر بردارند . دو ملت ايران و مصر رابطه يي تاريخي و اشتراكات بسياري دارند كه آنها را به هم نزديك مي كند. برآيند افكار عمومي دو كشور كه احمدي نژاد در سفر جنوب خليج فارس و مقامات مصري در چند نوبت به آن اشاره كرده اند ، براين مهم تاكيد دارد كه تهران و قاهره بايد به سمت عادي سازي روابط بروند و اين مهم قطعا در باور ديگر مردمان منطقه بخصوص در كشورهايي كه بيشتر از اين روابط متاثر مي شوند مانند لبنان و عراق و بخصوص فلسطيني ها نيز وجود دارد.
دو كشور به رغم نداشتن رابطه رسمي سياسي ، در سالهاي اخير قدم هاي خوبي را براي نزديك شدن به يكديگر و اعاده روابط برداشته اند كه برجسته ترين آنها ديدار سال 1382 سيد محمد خاتمي رييس جمهوري وقت ايران با حسني مبارك در ژنو و ديدار تجديد شده اخير اين دو در قاهره و تاكيد دو شخصيت بر اهميت روابط دوجانبه بويژه براي كمك به جهان اسلام جهت برون رفت از مصايب و مشكلات عديده يي كه با آن روبرو مي باشد ، و سخنراني تاريخي آقاي خاتمي در دانشگاه الازهر و ديدار با مفتي اعظم و شيخ الازهر بود.
همان گونه که در ايران مقاومتهايی نسبت به ازسرگيری رابطه با مصر بويژه به جهت رابطه آن با اسراييل صورت می گرفته، در مصر نيز رابطه با ايران مخالفانی دارد.عمده اختلافات ايران و مصر به سياستهای دو کشور در قبال لبنان و فلسطينيان و گروههای فلسطينی و لبنانی (و از جانب ايران همچنين رابطه مصر با اسراييل ) باز می گردد که برخی مورد حمايت ايران و برخی مورد حمايت مصرند و در ميان كشورهاي عربي مصر تنها كشور عرب است كه ايران با آن رابطه رسمي سياسي ندارد.
در حال حاضر كه به نظر مي رسد دو كشور اهميت ازسرگيري روابط را درك كرده اند ، نگراني واقع بينان سياسي در دو كشور تكرار روند يك قدم به جلو و دو قدم به عقب است كه در هر دوره اي بعد از شروع فصل آب شدن يخ هاي روابط ، دوباره آنرا منجمد كرده است. در شرايط موجود بويژه بر عهده روشنفكران و نخبگان دو كشور است تا همانگونه كه خاتمي در سخنراني خود در الازهر گفت ،" براي از بين بردن اختلافات تلاش كنند و سعي و هم خود را متوجه آشتي ميان جريانها، مذاهب و تمدنها ... براي رويارويي با كساني كه در پي جدا كردن فرزندان امت اسلامياند، نمايند" و در نظر داشته باشند كه يكي از چند چالش بزرگ جهان در شرايط كنوني "ترس از اسلام و اتهام نارواي تروريسم است " كه خاتمي در الازهر گفت :"ساخته دست قدرتهاي بزرگ ميباشد."
دوران رياست جمهوري سيد محمد خاتمي كه سياست خارجي دولت اصلاحات را بر محور تنش زدايي قرارداد ، از بسياري جهات بهترين فرصت براي ايران و مصر بود كه روابط خود را عادي كنند كه متاسفانه قدمهاي برداشته شده در هر دوكشور تحت تاثير هيجانات سياسي برخي گروهها و جناح هاي قدرت قرار گرفت و تاكنون به تاخير افتاد ه است و روي اين مهم ازاساسات علم سياست انديشه نشد كه " سياست خارجي يك كشور در چهارچوبي شكل مي گيرد كه به آن "" منافع ملي "" گفته مي شود . سياست خارجي يك كشور با حضور و بازي بازيگران متعددي شگل مي گيرد كه همه ي آنها "" واقعي "" و نه "" آرماني "" هستند و در چهارچوبي صورت مي گيرد كه هر بازيگر عرصه بين الملل براي آن تعريف دارد."
نوشته شده توسط رئوف پیشدار در ساعت 15:41 | لینک
|