*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
مسعود پزشکیان در فعالیت های تبلیغی اش برای رسیدن به ریاست جمهوری دو محور تبلیغی رای دهنده پسند داشت که نظر مردم به آنها بود و به او رای دادند. این دو، اصلاح روابط خارجی و بطور مشخص پایان تنش در سیاست خارجی و رفع فیلتر از شبکه اینترنت بود.
رای دهندگان می دانستند که این دو در صلاحیت رئیس جمهوری نیست ولی گمان داشتند که با ذیربط ها هماهنگ شده است و امیدوارانه رای دادند.
در موضوع فیلترینگ اختیار امور با شورایعالی فضای مجازی است که در آن دولتی ها اکثریت رای را ندارند و حداکثر لطفی که می توانست به وعده های رئیس جمهوری و وعده هایش داشته باشد، رفع فیلتر دو پلتفرم بود و موضوع فراموش شد.
پزشکیان از ابتدا روشن کرد که تابع نظرات رهبری است. برابر با اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی، رئیس جمهوری پس از مقام رهبری عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط می شود، بر عهده دارد.
نزد صاحب نظران اتفاق نظر وجود دارد که متغیر مؤثر بر آینده اقتصاد ایران عوامل خارجی و بطور مشخص رابطه با آمریکا است که تحریم های سنگینی را بر ایران اعمال کرده و حال گفته تازه «رافائل گروسی» مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ادعای ناشفافیتی بر برنامه هستهای ایران، بهانه ای خواهد شد برای تشدید این تحریم ها و فشار حداکثر به کشور!
رهبری مذاکره با آمریکا را در این شرایط رد کرده اند و پزشکیان گفته است که با آنکه نظرش به مذاکره است، ولی تابع نظر رهبری است.
در ماههای اخیر مجموعه ای از وقایع در کنار هم قرار گرفت که از سوریه و لبنان تا یمن و اوکراین، به نفوذ ایران لطمه زد و برگ های برنده ای را برای چانه زنی از آن گرفت.
حال شاهدیم؛ با روی کار آمدن دوباره ترامپ در آمریکا و گذشت زمان ، سایه سنگین خشونت و افراطیگری و ناامنی بر جهان سنگینتر میشود و نیاز به گفتوگو و بازاندیشی در مفهوم و کارکردهای آن نیز بیشتر به چشم میخورد.
در این شرایط، ایران باید از فرصتی که تغییر در پاره ای از معادلات جهانی دراختیار آن گذاشته است، بهترین استفاده را بکند. اقتصاد ایران درگیر مسایل حادی است که همه ی آنها نشانه ضعف مدیران دولت نیست ، اما وقتی شرایط خاصی حاکم میشود، قدرت عمل دولتها نیز کاسته میشود. بر همین اساس میتوان گفت مهمترین متغیر مؤثر بر آینده اقتصاد ایران عوامل خارجی است که با با افزايش فشار جناح مقابل دولت در قدرت همراه شده و ایران چارهای جز پذیرش گفت و گو ندارد.
واقعیت های جامعه و نظر سنجی ها متاسفانه دلالت برآن دارد که دشواری های اقتصادی به تعمیق شکاف میان حاکمیت و مردم انجامیده است و چنانچه در کوتاه مدت ، دولت نتواند اعتماد را به مردم بازگرداند و یا آنها را با نشان دادن افقی قابل حصول و وصول به آینده دلگرم و امیدوار کند، این شکاف هر چه بیشتر خواهد شد که در حوزه های مختلف بخصوص امنیت عمومی و ملی اثرگذار خواهد بود.
در این شرایط، بنظر می رسد که سیاست وفاق و همدلی مسعود پزشکیان جواب نداده و به رغم دادن سهم ها به جناح مقابل در کابینه، فعلا یک وزیر و یک معاون رئیس جمهوری را که بازیگران اصلی در دولت او بودند از دست داده است و اگر أو نتواند در زمینه تحقق شعارها و رویکردهای خود گام اساسی بردارد، نه تنها از سوی ارکان متعصب حاکمیت تحت فشار مضاعف قرار خواهد گرفت، بلکه در نزد عموم نیز محبوبت و اعتبار خود را از دست خواهد داد.
به قول آقای ظریف؛ ندیدن مردم، و نشنیدن مردم، یعنی راه غلط را پشت سر هم طی کردن، مردم اصل وفاقند که آسیب دیده است و نظام فرصت زیادی برای بازسازی و ترمیم آن ندارد.
وفاق به معنای تقسیم رانت بین اجزای حکومت نیست. وفاق به معنای شنیدن از مردم ایران است.
واقعیت این است که بعد از واقعه هفتم اکتبر ، ایران راه دیگری جز مسیر گفت و گو و تنش زدایی از روابط خود ندارد و این تصور که مشکلات اقتصادی کشور را بدون رفع تحریمها و FATF حل کرد، ادامه همان راه غلط است و صریح باید گفت که نه این دولت، و نه هیچ دولت دیگری تا زمانی که این روند ادامه دارد کاری از دستشان بر نمیآید.
درد اقتصاد کشور امروز ارز است. مشکل تامین ارز هم به فروش نفت و عدم بازگشت پول آن باز می گردد. با هیچ صادرات دیگری در میان مدت نمی توان ١٠٠ میلیارد دلار ارزی را که برای گذراندن امورات کشور به آن نیاز داریم، تامین کنیم. اگر به جداول بودجه دقت کنید، بعد از کسر سهم صندوق توسعه و شرکت نفت، می بینید نیمی از درآمد نفت به حساب وزارت دفاع می رود و تنها نیمی از آن در اختیار دولت قرار می گیرد که وضعیت کاملا نامطلوبی است.
🟡 برای مطالعه نوشته های نویسنده ،لطفا لینک زیر را دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1