* رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار

واقع آن است که من نگران بازتاب ‌های اجتماعی مساله دشواری‌های اقتصادی و بن بست سیاسی هستم، چون به گونه‌ای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است.



کاهش مستمر ارزش پول ملٌی اقتصاد کشور را با بحران فزآینده ای روبرو کرده است که یکی از خطرناک ترین آن‌ها برای ثبات جامعه ، افزایش شکاف طبقاتی و فقر و از میان رفتن طبقه متوسط جامعه است که لرزش های اجتماعی و سیاسی را بدنبال دارد. افزایش تورم و گرانی و متعاقب آن بیکاری فزآینده ، اقل پیامدهای آن است که ما دهه هاست به آن گرفتار شده ایم. .
این تهدیدات می تواند و قدرت و ظرفیت آن‌را دارد تا لشگر گرسنه ها و بیکارها و همه ی آن‌هایی که زندگی را باخته اند و یا امیدی مثل میلیون‌ها جوان درس خوانده بیکار و یا مانند میلیون‌ها بازنشسته صندوق های مختلف تامین اجتماعی ، کشوری و نیروهای مسلح ندارند را به خیابان‌ها بکشاند تا خواسته خود را کف خیابان فریاد بزنند . من نمی دانم مسئولین سیاسی و اقتصادی کشور کی قادر خواهند بود این اصل اساسی و مهم علمی را بفهمند که " اقتصاد تابع سیاست نیست ، بلکه سیاست باید مطیع اقتصاد باشد " تا ملّتی در رفاه و آرامش باشد و به باورهایش و حتی ایمانش پای بند بماند. دلار ٧٠، ٨٠ هزار تومانی تازه اوّل کار مّلت مصیبت زده ما است. روند نابودی پول ملّی و استهلاک سرمایه با سرعت چند برابری در پیش است و همه ی امید مسئولین بجای رونق تولید و اقتصاد داخلی و صادرات، اکنون به روی کار آمدن دوباره رئیس جمهوری کشور دیگری است که سال‌ها شعار می دادیم هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! استهلاک یا باید با دلاری که ارزش منطقی دارد جبران شود و یا تسلیم استهلاک شد. البته توسعه و رشد سرمایه گذاری ایران پیش کش. در حالت اوّل غول خفته تورم و فقر با شمار ده‌ها میلیون نفری در پیش است و در حالت دوم تعطیلی کارخانه ها وسیل گرسنگان که در برابر حاکمیت هستند. غول نقدینگی تازه ازخواب غفلت ۴۰ساله بیدار شده ومثل موریانه دارائی ها ملت مظلوم ایران را می بلعد. بخصوص که فاصله دولت و ملت روز به روز افزایش می یابد. این نقدینگی سیل وار ایرانی دیگر خواهد ساخت از نوع ویران آن. این حقایق را می نویسم تا نسل های بعد ما را نفرین نکنند که چرا در مقابل این خصومت با تخصص و عدم مدیریت کشور سکوت کردید.
یکی از آداب فرماندهی این است که باید در پیشانی لشگر حضور داشته باشد ! فرماندهی که در پیشانی لشگر حضور نداشته باشد و جامعه وجود او و قدرت و اقتدار فرمانده را نبیند، فاقد مختصات و قواره فرماندهی‌ است و به تعبیری، مورد وثوق و باور لشکریان یا همان مردم نخواهد بود!
آقای رییس جمهوری! مردم خواسته ها و نظراتشان را در شیوه حکومت داری و تعامل با دنیا و چگونگی اداره امور از جمله اقتصاد ، در شعارهای انتخاباتی شما دیدند که رای دادند.
اتفاق عجیبی که در زمان جنگ در جامعه داشتیم، این بود که دولت و مردم، چیزی از یکدیگر پنهان نداشتند. بر همین اساس هم، مردم با تمام توان وارد عرصه شده و از همه دارایی‌های خود، اعم از مال و جان و فرزندان خود برای پشتیبانی از جبهه‌های نبرد استفاده می‌کردند و زور قدرت سایه که بتدریج با افزایش قدرت استصواب به کاهش اقتدار جمهور انجامید ، آنقدر نبود که بتواند در برابر اراده ملت مقاومت کند.
از منظر علم استراتژیک ، جنگ نظامی هر چقدر هم ویرانگر باشد، در ذات خود توان و تمایل متحدسازی دارد به ویژه اگر ملّتِ درگیر جنگ ، خود را مظلوم بداند
همین امر قدرت جمعی تحمل مصیبت را تقویت می کند و دشمن این را می داند. اما جنگ اقتصادی به رغم آن که ممکن‌ است خطرناک‌تر و مخرب‌تر نیز باشد، از توانمندی لازم برای ایجاد همبستگی برخوردار نیست و حتی در صورت سوء مدیریت می‌تواند به از هم گسیختگی اجتماعی هم بینجامد.‌‌ این خلاء ای است که مقاومت در جنگ اقتصادی را حساس‌تر و مدیریت آن را سخت‌تر می کند.
واقع آن است که من نگران بازتاب ‌های اجتماعی مساله دشواری‌های اقتصادی و بن بست سیاسی هستم، چون به گونه‌ای رقم خورده که تحمل آن برای عامه مردم سخت است. شکی ندارم که این مردم صبور هستند و همیشه ثابت کرده‌اند. ممکن است که هم‌چنان هم صبر کنند، اما دولت و دولتمردان نباید در این‌باره احساس خاطرجمعی کنند.
🟡 برای مطالعه نوشته های نویسنده ،لطفا لینک های زیر را دنبال کنید:

https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1

https://x.com/lioeLabnnjAz2HE?s=09

https://t.me/raoufpishdar

eitaa.com/raoufpishdar

https://www.facebook.com/Raoufpishdar

https://www.instagram.com/Raoufpishdar

https://www.threads.net/@raoufpishdar

نوشته شده توسط رئوف پیشدار  در ساعت 14:16 | لینک  |