*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
اینکه انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده شد، قابل پیش بینی بود. در گذشته مکرر گفته شد که حاکمیت باید برای پُر کردن شکاف میان خود و ملت که به تعبیر پزشکیان یکی از دو نامزد راه یافته به دور دوم انتخابات « یخ زده» است، اقداماتی فوری و دل جویانه انجام دهد تا پشتوانه مردمی خود را تقویت کند.
پیام کسانی که در انتخابات مشارکت نکردند واضح، روشن و قابل دریافت است، باید بیندیشیم که بر مردم چه گذشته است که به اساسی ترین حق خود یعنی « حق تعیین سرنوشت» بی تفاوت شده اند، و نه! شاید گمان می کنند که این راه به بن بست رسیده است.
وقتی می بینیم، نمی شود انکار کرد، سیاسیون ایرانی که قدرت را در دست دارند به عارضه فراعادی سازی دچار شده اند و به همین علت نمی خواهند چشمان خود را به روی ایرادها بگشایند و یا گوش هایشان را برای شنیدن باز کنند، و لذا نصایح و توصیه ها را نمی شنوند، که معنی آن این است که یا این چالش ها را قبول ندارند و دیگر این که نمی خواهند مسئولیت آنرا بپذیرند که بنظر من هر دوی آنها درست است، و شاهد آن مناظرات انتخاباتی که در آن اگر چه سطحی و بدون ورود به عمق علت و علل، مسائلی مطرح شد و نامزدها که در چهار دهه گذشته در رأس امور بودند، مسائل را یا قبول نکردند و یا آنقدر کوچک کردند که بگویند چیزی نیست! و بدتر، مسئولیت خود را در این نابسامانی ها نپذیرفتند.
سرجمع آمار وزارت کشور نشان می دهد که علت اصلی به دور دوم کشیده شدن انتخابات، یک دلیل آماری، شرکت نکردن جمعیت قابل توجهی از واجدین رای دادن بوده است. آنهایی که در چند انتخابات اخیر « قدرت رای» خود را به نمایش گذاشتند تا شاید حاکمیت صدای مردم را بشنود.
تکرار عدم حضور، باید کارگزاران نظام را متوجه پیام مردم کند. پیامی که چکیده آن نارضایتی عمیق از وضعیت موجود است. نظام تا زمانی که بر مواضع آرمانی اش اصرار دارد، نمی تواند این پیام ها را بشنود.
جامعه ما اینک بیش از هر زمانی به گفتمانی وسیع شمول نیاز دارد. باید بپذیریم که جامعه ما بواسطه نبود یا ضعف گفتمان با چالش های جدی مواجه شده است. جامعه در نتیجۀ تحولات و فرآیندهای رسانهایشدن، جهانیشدن، مصرفیشدن، فردیشدن، کلانشهریشدن و شدنهای تاریخی دیگر، چند دهه است با چالشهای جدی مواجه است. نسل هایی که امروز وارد جامعه شده اند خالق فرهنگاند؛ فرهنگی که ساخته و پرداختۀ خودشان است. آنها گفتمانسازند و با گفتمان نظام فاصله دارند.
اتفاق بزرگى در خانواده و جامعه ايرانی رخ داده است. نسل جديد از دو قطبی سازی ها و ديگری سازی عبور كرده است. در خانواده و جامعه مدنی صدای جوانان و نوجوانان که در هرم سنی بیشترین اند، شنيده می شود، اما در ساختار سياسی نه! ساختار سياسی از جامعه و خانواده عقب افتاده است.
وضعیت امروز جامعه ما نشان می دهد که بی اعتمادی به مسئولین بالاست. سرمایه اجتماعی نظام تهدید می شود و خیلی از رگ های جامعه مسدود است و همین سبب شده که اعتراض به خیابان کشیده شود. نبود نیروهای میانجی در نتیجه بها ندادن به نهادهای مدنی،کنار گذاشته شدن و یا کنار کشیدن نخبگان، مرجعیت رفتارها را به دست کسان و یا جریاناتی انداخته که به راحتی نمی شود با آنها گفتمان کرد.
🌺 دیدگاه خود را در مورد این نوشته و دیگر نوشته هایم، لطفاً از طریق واتساپ به شماره +989193092237 با من در میان بگذارید.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک های زیر را دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
Http://r-pishdar.blogfa.com
https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a
https://t.me/raoufpishdar
eitaa.com/raoufpishdar
instagram.com/raoufpishdar
twitter.com/raoufpishdar