*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه و روزنامه نگار
اینکه دنیا فقط آمریکا و اروپا نیست از نظر جغرافیای جهان ، حرف درستی است، اما اقتصاد، سیاست، روابط بینالملل و بسیاری مولفه ها و متغیرهای دیگر وجود دارد که برای تعامل و اثر گذاری درست و منطقی و منتتج به منفعت، باید در روابط خارجی مورد توجه قرار گیرد.
آمریکا و اروپا ۴۳ درصد وآفریقا ٣ درصد تولید دنیا را دارا هستند. واقعیت علم سیاست حکم می کند که هر واحد سیاسی با توجه به سیاست گذاری های صورت گرفته، برای هر رابطه خود، سهم و نقشی قائل باشد، بی آنکه واحدی حذف شود.
ایران در طول چهار دهه انقلاب، جنگ و تحریم، نیاز بسیار به سرمایه گذاری و فنآوری به روزخارجی در همه ی زمینه ها دارد و روی هر چه دست بگذاریم، خواهیم دید که خیلی هم، عقب مانده ایم.
ایران در چهار دهه گذشته سرمایه گذاری قابل توجهی صورت نداده است و آنچه بوده نیز به مرور زمان مستهلک شده و یا با فنآوری غیر روز آمد، تولیدات ما قادر به رقابت نیست و تنها با رانت انرژی تقریبا مفت و نیروی کار ارزان است که چیزی تولید می شود. ادامه فشار تحریم ها، فرصت های توسعه و رشد را هر چه بیشتر از ایران می گیرد.
ایران برای تبدیل شدن به قدرتی حتی در سطح منطقه که قادر باشد از ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوه خود بهره ببرد، باید با اصلاح نگاه خود به روابط بینالملل، به تشویق سرمایه گذاران داخلی و خارجی و انتقال فنآوری بپردازد. خام فروشی و هزینه کردن در آمدها برای امور جاری آنطور که می بینیم و شاهدیم ، ایران را بیش از پیش از عرصه رشد و توسعه دور خواهد کرد.
سیاست میدان واقعیت ها است نه آرمان، شعار و آرزو! این مهم حکم می کند که با شناخت ظرفیت ها و قابلیت ها در خودمان و در تعامل با واحدهای سیاسی دیگر، نگاهی واقع گرایانه به جهان داشته باشیم و باور کنیم این کشور و این مردم، شایستگی های بسیار بیشتری از آنچه برخوردارند، دارند.
در صحبت های انتخاباتی از برجام بسیار سخن گفته شد. نکته حائز توجه این مهم است که برجام چه اعاده بشود و یا نشود که حالا امری علی السویه شده است، کشور باید براساس یک برنامه واقع گرایانه و منطقی استخراج شده از خرد جمعی نخبگان به سمتی هدایت شود که بتواند از ظرفیت های بالقوه و بالفعل خودش استفاده کند و بازیگری تاثیر گذار در روابط بینالملل باشد. در بازی قدرتهای جهانی سمت و سوی اغلب برنامه های توسعه ای در منطقه، حذف ایران و یا اگر اجباری وجود دارد، کم رنگ کردن هرچه بیشتر نقش آن است و این یک دلیل دارد و آن سیاست خارجی تهاجمی و غیر متوازن ایران است که چهار دهه گردش حول این محور، نشان داده برای آن سودی نداشته است.
سیاست علمی است که در آن هر طرف صرفاً از موضع منافع ملی خود به آن می نگرد و باور دارد که " هیچ دوستی و یا دشمنی دائمی نیست و همه ی واحدهای سیاسی واقعی و نه آرمانی هستند. " برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست، تلاش برای به دستگیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجهه بینالمللی است. اما در این میان هستند دولت مردانی که رؤیایی فکر میکنند و علمی نمیاندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت ، مفهوم «منافع ملی» را محور اصلی مباحث خود قرار نمیدهند.
اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملی تعریف شوند و منافع ملی بر حسب قدرت تعریف میشود. قدرت و منافع ملّی دو مفهوم اصلی و کلیدی است و در این میان آنچه مهم است، تفکیک بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد»، یعنی واقعیت و آرمان ! می باشد.
🌺 دیدگاه خود را در مورد این نوشته و دیگر نوشته هایم، لطفاً از طریق واتساپ به شماره +989193092237 با من در میان بگذارید.
برای مطالعه نوشته های نویسنده متمنی است لینک های زیر را دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO1
Http://r-pishdar.blogfa.com
https://eitaa.com/joinchat/1887896129C490688133a
https://t.me/raoufpishdar
eitaa.com/raoufpishdar
instagram.com/raoufpishdar
twitter.com/raoufpishdar