*رئوف پیشدار
استاد دانشگاه-۲١ تیرماه ١۴٠۲
امضای روسیه پای بیانیه نشست اخیر شورای همکاری خلیج فارس که حاکمیت ایران بر تمامیت ارضی آن را مورد تردید قرار می دهد، واکنش لازم را در دستگاه دیپلماسی کشور بدنبال نداشت ، همانطور که پیشتر در برابر اقدام مشابه چین با سکوت از آن گذشتند.
دستگاه دیپلماسی کشور در هر دو مورد و در موارد پُر شمار دیگر نشان داد که قادر به شناخت و درک منافع ملّی نیست.
حمایت روسیه از مواضع امارات و شورای همکاری خلیج فارس در قبال سه جزیره ایرانی، نشان داد نه تنها برای چین، بلکه برای روسیه هم، ایران تنها یک کارت بازی در مواقع مذاکره و معامله است. یک سیاست معیوب یک کشور را در معادلات منطقه و جهان اینچنین بازیچه و منافعش را قابل واگذاری میکند.
هفته گذشته که عضویت ایران در پیمان شانگهای تصویب شد، در ایران چه سخن ها از اهمیت این الحاق بر زبانها نرفت، طوری که بخش اعظم خطبههای نماز جمعه در شهرهای بزرگ نیز به این موضوع اختصاص یافت و حال امیدوارم متوجه شده باشند که نه روسیه و چین دو عضو اصلی شانگهای ، که هیچ واحد سیاسی حاضر نیست منافع ملی خود را به دیگری گره بزند.
قدرت یک کشور به توان اقتصادیاش، حمایت مردم از حکومتش، سیاست خارجی ثباتآفرینش ، قدرت نظامیاش، آبرو و اعتبار جهانیاش و بسیاری از عوامل دیگر مربوط میشود.
برآیند مشترک بازیگران عرصه سیاست، تلاش برای به دستگیری قدرت، حفظ آن و نمایش قدرت به منظور کسب اعتبار و وجهه بینالمللی است. اما در این میان هستند دولت مردانی که رؤیایی فکر میکنند و علمی نمیاندیشند و از این جهت در نظریه موازنه قدرت ، مفهوم «منافع ملی» را محور اصلی مباحث خود قرار نمیدهند.
اهداف سیاست خارجی باید برحسب منافع ملّی تعریف شوند و منافع ملّی بر حسب قدرت تعریف میشود. قدرت و منافع ملّی دو مفهوم اصلی و کلیدی است و در این میان آنچه مهم است، تفکیک بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد»، یعنی واقعیت و آرمان ! می باشد.
علمای سیاست خارجی از جمله مورگنتا هشت عامل اصلی را به عنوان زیر بنای قدرت ذکر کرده است: ۱- موقعیت جغرافیایی ۲- وجود منابع طبیعی ۳- ظرفیت صنعتی ۴- وضعیت آمادگی نظامی ۵-جمعیت ۶- خصوصیات ملّی ۷- روحیه ملّی و ۸ - کیفیت دیپلماسی.
ایران با آنکه از هشت عامل زیر بنای قدرت، هفت عامل را حداقل در فاز منطقه ای در سطح بالا دارد، این نقد به آن وارد است که دیپلماسی آن طی دهه ها نتوانسته این مولفه های قدرت را بکار بگیرد و یک هژمونی پیش برنده مبتنی بر منافع ملّی داشته باشد و علت اصلی آن نیز نگاه آرمانی به جای واقع گرایی در همه ی امور از جمله سیاست خارجی است.
* برای مطالعه نوشته های بیشتری از نویسنده :
https://chat.whatsapp.com/LgEB4ZlnFKY5ohMdKOOZiO