رئوف پیشدار
استاد دانشگاه-هفتم تیر ماه ١۴٠۲
اینکه پیرمردان سیاست که بتدریج و ماشاءالله یک قرن! عمر را پشت سر میگذارند ، و قریب به نیمی از آنرا بر قدرت سوار بوده اند، همه ی این سالها چقدر از معنا و مفهوم زنده بودن و زندگی فهمیدند، عملکردشان در حق دیگران می گوید: هیچ! خودشان را نمی دانم! ولی این یکی را می دانیم که همچنان باور ندارند که مردم حق حیات دارند و برای زنده ماندن، اقل هایی لازم است که آنهم کاملا از دسترس خارج می شود.
اگر به دستور زندگی آقایان نگاه کنید، خواهید دید :
علی اکبر ولایتی: اگر لازم باشد باید مانند حوثی های یمن لنگ به کمر ببندیم و با تکه نان خشکی زندگی کنیم.
احمد جنتی: چه اشکال دارد مردم روزی یکوعده غذا بخورند؟!
سیداحمد علمالهدی: بهجای مرغ یک چیز دیگر بخورید، مگر اشکنه پیازداغ یادتان رفته، مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً بوده است؟!
غلامرضا مصباحیمقدم: چینیها به یکی دو وعده غذا قناعت دارند، اما مردم ما اینگونه نیستند!
و دهها اظهار نظر و رهنمود مشابه همه از نشستگان بر قدرت!
در همین ابتدای امر به جناب مصباحیمقدم باید گفت که جناب! اطلاعات شما غلط است، چینی ها نه سه وعده، که چهار وعده غذایی دارند( رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین) که چون بحث من نیست از آن عبور می کنم و همچنین می گذرم که در نزدیک به ١٠٠ سالگی دیگر بعضی آقایان! نه دندانی باقی مانده است و نه معده ای! اما محض رضای خدا توجه کنید که چین تنها طی چهار دهه یعنی از همان زمان که انقلاب در ایران پیروز شد، از قعر فقر به دومین قدرت اقتصادی دنیا رسید. دلیلش روشن است، درک واقعیت های دنیا!
جناب مقدم! تبدیل چین فقیر دهه ۶۰ به دومین اقتصاد جهان،به دلیل دو وعده غذای مردمش نبود! رشد اقتصادی چین با ورود سرمایه و فنآوری رشد شتابان و پایدار گرفت که این همه البته از یک پشتوانه غنی فکری برخوردار بود که در ایران بواسطه اول از همه، اصرار بر مسیرهای غلط از جمله درگیر شدن و ستیز با غرب و بعد حلقه بسته مدیریتی، فقر هر روز بیشتر تمام بطن جامعه را در برگرفت تا جایی که فقر امروز قوی ترین محرک بالقوه شورش اجتماعی در کشور شناخته شده است.
طبق آمار بانک جهانی سال ۱۹۷۹، تولید سرانه ایران ۲۴۲۹ دلار بود؛ تقریباً ۱۳ برابر چین (۱۸۴ دلار) ظرف ۴۲ سال، تولید سرانه چین ۶۸ برابر شد و به ۱۲۵۵۶ دلار رسید؛ تولید سرانه ایران کمتر از دو برابر شد (۴۰۹۱ دلار) / سایت بانک جهانی
این آمارهای ساده را نیز باید به جناب مصباحی مقدم نشان دهیم؛ مردم چین علی رغم آنچه که او گفته اتفاقا رکورددار اسراف در مواد غذایی هستند. طبق آمار فائو در سال ۲۰۲۱ دورریز مواد غذایی در چین سالانه ۹۱.۶ میلیون تن برآورد شده است. سرانه دور ریز غذا به ازاء هر فرد در چین ۶۵.۴ کیلوگرم در سال، در هند ۴۹.۱ کیلوگرم در سال و در ایالات متحده آمریکا ۵۸.۶ کیلوگرم در سال است. این یعنی سرانه دورریز غذا در چین حتی از آمریکا هم بیشتر است. / روزنامه اینترنتی فراز
تا دهه هشتاد ایران با تولیدسرانه ای بالا نسبت به چین از درآمدهای نفتی در مسیر افزایش تولید و تولید سرانه استفاده کرده است. شروع دهه هشتاد شروع حرکت صنعتی چین و تعامل با اقتصاد بین الملل مقارن با شروع جنگ عراق با ایران می شود. بدین ترتیب چین با سرعت رشداقتصادی بالا فاصله خود را کم و کمتر می کند. تحریمها در سالهای اخیر نفس رشد اقتصادی ایران را می گیرد. اکنون تولیدسرانه چین یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری از ایران پیشی گرفته است. ایران همچنان الگوی توسعه صنعتی خاصی را دنبال نمی کند.
مرکز پژوهشهای مجلس درباره افزایش نرخ خط فقر اعلام کرده است که طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است و « محمد باقری بنایی» عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی هم میزان خط فقر در تهران را ۳۰ میلیون تومان عنوان کرد و «علیرضا عسگریان» معاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم گفت : « ۹۱ درصد شهروندان ایران مشمول دریافت یارانه هستند.» ایسنا
اعلام خط فقر دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است و از سوی ۱۲ نهاد دولتی مورد بررسی قرار میگیرد. خط رسمی فقر پیش ازاین از سوی نهادهای دولتی ایران اعلام میشد اما به نظر میرسد با تشدید مشکلات اقتصادی دولت و تاثیر مستقیم آن بر افزایش شهروندانی که زیر خط فقر قرار دارند، در اعلام رسمی آن ملاحظاتی تازه در نظر گرفته میشود. با این حال اینکه ۹۱ درصد شهروندان مشمول دریافت یارانه هستند نشانه گسترش فقر اقتصادی است.
فساد ساختاری و ناکارآمدی دولت، از عوامل تشدید فقر در ایران دانسته میشود.
از همین روست که با توجه به شرایط مسکن، اجاره، معیشت و تورم مشاهده میکنیم که قشر متوسط جامعه عملا به سمت حاشیهنشینی در تهران و یا شهرهای همجوار سوق پیدا کرده و به همین علت ممکن است در آینده نه چندان دور شاهد مسائل اجتماعی و سیاسی متعدد باشیم.
شاید این حرف من به برخی مذاق ها خوش نیاید، ولی اگر لحظهای باعث تفکر شد، قبول کنید که دیگر نمیتوان اینگونه کشور را اداره کرد. با دستفرمانی که کشور طی این سی و چند سال بعد از دفاع مقدس اداره شده است، نمیشود از این به بعد هم کشور را اداره کرد. طی این سالها ما همواره تورم دورقمی داشتیم، همواره دچار کسری بودجههای بزرگ بودیم و همواره بیکاری دورقمی داشتیم؛ علاوه بر این مسائل، اتفاق دیگری که رخ داده است، افزایش شکاف ثروت و فقر است.
گزارش های جدید مرکز آمار، مرکز پژوهشهای مجلس و نهادهای تحقیقی، واقعیت تلخی را آشکارتر می کند که سالهاست دلسوزان گفته و می گویند اما گوش شنوایی نبوده و همچنان نیست .
خسارتهای بسیار بواسطه اصرار بر ادامه مسیرهای غلط در مدیریت اقتصاد و دیگر امور ، کشور را امروز به جایی رسانده است که اغلب شهروندان در اداره زندگی خود آنهم در ابتدایی ترین سطح مانده اند ، و افقی نیز از بهبود شرایط ، پیش روی خود نمی بینند با وصف این پیرمردهای سیاست ایران که اقتصاد را هم در قالب شعار می بینند ، حاضر به قبول مسئولیت و پاسخگویی و کناره گیری نیستند.
یکدست شدن نظام سیاسی ناکارآمدی خود را برای اکثریت مردم و حتی حامیان متعصب بطور قابل توجهی بصورت عریان و آشکار به نمایش گذاشت، بطوری که بسیاری از گزاره ها و پیش فرض ها و ادعاهای بی اساس و بی پشتوانه و غیر علمی و غیر عقلی و متوهمانه متعصبین نقش بر آب شد.
اکنون همه ی ملت با هر تعلق فکری متوجه شده اند که مشکل اصلی و اساسی کشور ، ساختار حاکمیت و قانون اساسی می باشد و با ساختار فعلی قدرت و قانون اساسی ، انتخابات و تغییر دولت و مجلس تاثیری در بهبود اداره کشور نخواهد داشت و تا تحولات و اصلاحات ساختاری در قانون اساسی و ساختار قدرت و پاسخگویی به ملت صورت نگیرد و فرآیند پاسخگویی شفاف و روشن نگردد و همه ی ارکان کشور در ذیل قانون قرار نگیرند ، مشکلات کشور و مردم همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و حتی افزایش هم خواهد داشت.
قاطبه مردم در اواخر دهه ۹۰ و بخصوص از بحران ۹۸ متوجه شده اند، که مشارکت در انتخابات تاثیری در بهبود کشور و وضعیت زندگی آنها نخواهد داشت و لذا مشارکت در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ به زیر ۴۰ درصد رسیده است.
مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی به بررسی وضعیت فقر و ویژگی های فقرا در دهه ۱۳۹۰ پرداخته و خاطرنشان کرده که نداشتن شغل دارای بیمه، عدم برخورداری از سواد، سال های تحصیل پایین تر، داشتن کودک و مستأجر بودن از عوامل توضیح دهنده فقر در کشور بوده اند.
این گزارش با بیان اینکه در دهه ۱۳۹۰ فقر در ایران "افزایش" و "تعمیق" یافته، می افزاید: خط فقر متوسط کشوری درسال ۱۴۰۰ به طور سرانه یک میلیون و ۶۸۰ هزارتومان برای هر فرد بوده یعنی درصد جمعیت زیر خط فقر مطلق درکشور در سال ۱۴۰۰ برابر ۳۰.۴ درصد بوده است.
به طور کلی نرخ فقر از سال ۱۳۸۵ روند فزاینده ای داشته و از سال ۱۳۹۷ به بعد به بالای سی درصد رسیده است. از سویی در این گزارش آمده است که شکاف فقر که فاصله فقرا تا خط فقر را اندازه گیری می کند، در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به بالاترین مقدار خود یعنی حدود ۲۷ درصد رسیده است.