مذاکرات دوحه بی نتیجه، ولی امید هست
*رئوف پیشدار - یادداشت صفحه اول شماره روز شنبه ١١ تیرماه ١۴٠١ روزنامه «ثروت»
دو دور گفت و گوی غیر مستقیم ایران و آمریکا در دوحه قطر در پایان هفته گذشته خاتمه یافت، بی آنکه بیانیه رسمی از نتايج آن در تهران و واشنگتن منتشر شود.
اخبار خبرگزاری های سنتی نزدیک به حاکمیت در تهران، از مذاکرات صورت گرفته، متناقض است و معلوم نیست که مذاکرات دوحه شکست خورده یا نه!
خبرگزاری «تسنيم» نوشته است که «در نیمه راه به دلیل پافشاری آمریکا بر روی مفاد مذاکرات وین۷ پایان یافته است» ، اما ایرنا خبرگزاری متعلق به دولت این خبر را تکذیب کرده است. آنچه تا به اینجا روشن است؛ نشست دوحه هم تاثیری خاصی در پیشرفت مذاکرات نداشت.
از نزدیکان به تیم مذاکره کننده ایران شنیده شده است؛ آن چیزی که مانع از به نتیجه رسیدن این دور از گفت و گوها شده، پافشاری طرف آمریکایی بر متن طرح پیشنهادی خود در وین۷، آخرین دور مذاکرات قبل از انتقال محل آن به دوحه قطر است که شامل «تضمین برای انتفاع اقتصادی ایران» نمیشود. در واقع واشنگتن به دنبال احیای برجام به منظور محدود کردن ایران بدون دستاورد اقتصادی برای کشور است. همین مساله باعث شده تا به دلیل ضعف دولت بایدن و عدم توانایی در تصمیمگیری نهایی، احیای توافق هستهای که صرفا نیاز به پذیرش خط قرمز ایران در انتفاع اقتصادی از این رویداد از سوی آمریکا دارد، نشست دوحه هم تاثیری خاصی در پیشرفت مذاکراتی نداشته باشد.
با این وصف شانس دیدار بعدی و توافق منتفی نیست. ارزیابی همه جانبه از مذاکرات دوحه «نه شکست بود و نه پیشرفت». در این دور، مذاکره کنندگان ایرانی و آمریکایی با حدود حداقل و حداکثر قدرت مانور طرف مقابل برای توافق احتمالی در دور بعدی آشنا شدند و لذا شانس دیدار بعدی و توافق منتفی نیست.
در نگاه تحلیل گران اقتصادی در « تجارت فردا» ؛ عدم احیای برجام احتمال افزایش تنش میان ایران و غرب و اتخاذ تصمیمات سختگیرانه از سمت دو طرف را بیشتر کرده و تقویت محتوا و حتی افزایش تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران و تصویب تحریمهای جدید از سوی سایر کشورهای غربی را بهدنبال خواهد داشت که بهدلیل نقش آنها در نظام سیاسی و اقتصادی جهانی، تضعیف موقعیت ایران در جامعه بینالملل نیز دور از ذهن نخواهد بود. این مسائل حتی فرصتی برای رقبای سیاسی و اقتصادی ایران نیز پدید میآورد تا به تضعیف بیشتر موقعیت ایران در جامعه جهانی اقدام و جایگاه خالی حضور ایران را در اقتصاد جهانی پر کنند. اما این از چه جهت تهدید محسوب میشود؟ تکرار تجربه گذشته. در دوره گذشته تحریمهای شورای امنیت، که ایران با نفت به قیمت بشکهای ۱۲۰ دلار مواجه شد، کشور نهتنها نتوانست از مزایای چنین صعود تاریخیای بهره برده و ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد تاریخی هشتساله خود را به سبب تلفیقی از موانع شامل مدیریت ناکارای داخلی و فشارهای بینالمللی به کار گیرد، که برعکس با رشد فزاینده قیمت ارز و افزایش شدید تورم همزمان با رکود مواجه شد و عملاً موتور اقتصادی کشور با وجود تمام ظرفیتهای موجود و زیرساختهای گذشته از حرکت باز ایستاد و روند جریان اقتصادی کشور ضربه شدید و بعضاً جبرانناپذیری را متحمل شد.
تحریمها سبب شد ایران حتی نتواند از فرصتهای مستتر در مناسبات جهانی نظیر افزایش قیمت نفت یا خلأهای ایجادشده در بازار بهخصوص حوزه انرژی ناشی از جنگ روسیه و اوکراین بهره ببرد. تحریمهای بانکی و مالی، کشتیرانی و بخش انرژی نهفقط در حوزه خود که جریان اصلی تجارت ایران را با معضل مواجه کردهاند. عدم احیای برجام، تداوم و در سناریوی بدبینانه تعمیق، فراگیری و تشدید تحریمها ایران و اقتصاد ایران را بیش از گذشته منزوی خواهد کرد.
مدتهاست که صاحبنظران حوزه سیاست خارجی درباره مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا نظرات متفاوتی ارائه میدهند و هرکدام دلایل قابل تأملی برای استدلال خود دارند.
موافقان مذاکره مستقیم تهران و واشنگتن و حذف واسطه می گویند که تعارض منافع کشورهای واسط باعث می شود پیام های دو طرف اصلی گفت و گو به خوبی منتقل نشود، به علاوه رفت و آمدهای واسطه ها، مذاکرات را طولانی و فرسایشی می کند.
و در مقابل مخالفان که به نظر می رسد نظر دولت سیزدهم هم فعلا همان است می گویند که آمریکا عضو برجام نیست. مذاکره به معنی بازگشت به برجام خواهد بود بدون اینکه تحریم ها برداشته شود. به علاوه مذاکره مستقیم، وابستگی اقتصادی کشور به مذاکرات را بیشتر خواهد کرد و طرف مقابل قادر خواهد بود اقتصاد ایران را در پیوند با تحریم ها شرطی کند و با کمترین امتیاز بیشترین منافع را برای خود حاصل کند.