عمر تلویزیون انحصاری پایان یافته است
* رئوف پیشدار - سرمقاله روز شنبه ١٧ اردیبهشت ١۴٠١ روزنامه «فوق العاده»
استاد ارتباطات دانشگاه
کاهش پی در پی مخاطبان برنامه های صدا و سیما گواه این مهم است که عمر رسانه انحصاری/ تک صدایی پایان یافته است و باید پذیرفته شود که سلیقه های دیگری نیز امکان ابراز داشته باشند.
اصطلاح پلورالیسم « چند صدایی» را در دو معنا بکار میبرند، که یکی معنای گسترده دارد و دیگری محدود است. پلورالیسم در معنای گسترده باور به تعهد به گوناگونی یا چندگانگی است، و در مقام یک اصطلاحی توصیفی، برای اشاره به وجود رقابت حزبی، چندگانگی ارزشهای اخلاقی، گوناگونی هنجارهای فرهنگی بکار میرود، اما در جایگاه اصطلاحی هنجاری مبین آنست که گوناگونی معمولاً مفيد، نشاط انگیز و مطلوب است، زیرا از آزادی فردی دفاع، و بحث و گفتوگو و فهم را ترویج میکند. پلورالیسم در معنای محدود، نظریه توزیع قدرت سیاسی است، و اعلام می کند که قدرت باید بطور گسترده و عادلانه در جامعه توزيع گردد، و در دست نخبگان یا طبقه حاکم جمع نیاید.
نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما درباره برنامههای سیما در ماه رمضان نشان میدهد ۲۶.۶ درصد مخاطب برنامههای افطار و ۱۷.۴ درصد مخاطب برنامههای سحر تلویزیون هستند. این آمار درحالی است که نشان میدهد تلویزیون با کاهش مخاطب مواجه شده و این زنگ خطری برای تلویزیون است. آمار مخاطبان سریالهای تلویزیون به سی درصد هم نمیرسد؛ این موضوع تا جایی برای سازمان جدی است که به نوشته روزنامه «همشهری» رئیس رسانه ملی در ضیافت افطارش با هنرمندان این سوال را مطرح کرده است که چرا احساس علاقهای که مخاطبان به هنرمندان و آثارشان داشتند، کاهش یافته است؟و خود در پاسخ پذیرفته که برنامههای تلویزیونی و رادیویی جذابیت محتوایی ندارد، و او همچنان امیدوار است با تولید برنامه های با کیفیت مخاطب را به صدا و سیما بازگرداند.
رئیس صدا و سیما بهتر از هر کسی می داند که دلیل اول و آخر از دست دادن مخاطب، تک صدایی و عدم انعکاس سلیقه های مختلف در رسانه ای است که همچنان اصرار بر انحصاری بودن آن است و روز به روز هم فربه تر و بودجه خوار تر می شود. باید بپذیریم تا وقتی صداوسیما به جای ملی بودن و حضور گرایش های مختلف فکری جامعه، به حیات خلوت عده ای خاص که در جامعه اقلیت هستند، تبدیل میشود ، خروجی صداوسیما غیر از این نخواهد بود. رسانه ای ملی خواهد بود که مخاطب محور و تریبون تمام سلیقه ها باشد. رسانه ای که حتی حاضر به پذیرش محبوبیت برنامه ای و یا مجری اش بین مخاطبانش نیست و از روی لجبازی با مخاطب، کل برنامه را از آنتن حذف می کند، مخاطب نخواهد داشت.
تک صدایی و انحصاری بودن صدا و سیما را که باید در نقش «رسانه» بازتاب دهنده واقعیت های جامعه باشد، به بنگاهی تبدیل کرده است که پروپاگاند می کند.
یک نمونه : در حالیکه مردم با دشواری های اقتصادی زیادی روزگار می گذرانند، در تلویزیون مردم دائما مشغول خوشگذرانی هستند! آیا دقت کرده اید که تقریبا در تمام آگهی های تبلیغاتی صدا و سیما خانه های شیک و مردمانی با لباس های اتو کشیده و مرتب و باکلاس وجود دارند که یخچال شان پر از شیر و ماست و خامه و نوشیدنی های رنگارنگ و... است! آنقدر آگهی ها با زندگی واقعی مردم فاصله دارند که آدم احساس میکند صدا و سیما از روی قصد و غرض و فقط بخاطر "یک مشت دلار" میخواهد مخاطبان و مردم را عذاب دهد! صدا و سیما در موقعیت یک نهاد حاکمیتی بودجه کم ندارد که بخواهد به هر قیمت، هر آگهی مزخرفی را زوری به خورد مردم دهد. شما کدام آگهی صادقانه خارجی را سراغ دارید که اعضای خانواده آن دائم در حال خوردن و شادی و خوشگذرانی هستند؟ آیا مردم ما واقعا شاد هستند؟ آیا مردم ما همگی صبح ها پنیر و شیر و گردو میخورند و ظهرها ماست و دوغ و شب ها انواع غذاها!
صدا و سیما نه فقط در بخش سرگرمی که در ماموریت اصلی دیگر رسانه، اطلاع رسانی هم مخاطب خود را از دست داده و مرجعیت خبری مخاطبان سابق آن عوض شده است. در همایش استادان بسیجی دانشگاه های تهران در بیشتر از پنج سال پیش که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، من موضوع تغییر مرجعیت خبری را هشدار دادم و همان زمان گفتم که صدا و سیما با این شیوه کار، مرجعیت خود را از دست خواهد داد و کار بیشتر به دست رسانه های بیگانه می افتد .
یک نمونه عملیات پروپاگاندی صدا و سیما جنگ جاری در اوکراین و تجاوز روسیه به آن است که صدا و سیما در تاریخ ششم اسفند ١۴٠٠ در خبر شماره ٣٣٧١٢۴۶ در ساعت ١٢:١۴ دقیقه با شوق و ذوق خبر سقوط کیف پایتخت اوکراین و استقرار نیروهای روسی در آن را داد. کاری که حتی رسانه های دولتی روسیه هم نکرده اند.
در خبر رسانی از تهاجم روسیه به اوکراین صدا و سیما جریانی کاملا یک طرفه را به پیش می برد، حال آنکه رسانه موظف است سه اصل « صحت - دقت و سرعت» را سرلوحه خود قرار دهد.
با شکلگیری شبکههای مستقل خبری در جهان که تولیدات ٢۴ ساعته دارند و محدود به بخشهای کوتاه خبری نبوده و در هر لحظه قادر به قطع جریان عادی برنامهها و پیگیری خبرهای فوری و آماده جریانسازی خبری هستند، کسی دیگر منتظر بخش خبری ٢٠:٣٠ تلویزیون و امثال آن نمی نشیند که تبلیغات حزبی را ببیند!
کارنامه خبررسانی صدا و سیما پر از «گاف خبری» است که دلیل اصلی آن، فراموشی رسالت رسانه در این سازمان و اجازه دادن به تبدیل شدن آن به یک بنگاه نشراتی حزبی است.
صدا و سیما در حالی به بهانه کسری بودجه به آنتن فروشی روی آورده و «قابلمه فروشی» می کند! که برای برنامه های سطح پایین و بی محتوای خود، هزینه های کلان می پردازد.
روزنامه «شرق»اخیرا نوشت که :«دو چهره محبوب تیم پرسپولیس برای حضور در برنامه ای با کلی تخفیف، نهایتا با دریافت رقم ۸۰ میلیون تومان حاضر به شرکت در برنامه شدهاند. البته رقم پرداختی به آنها در مقایسه با رقم پرداختی به یکی، دو چهره سینمایی باز متعادلتر بود؛ چون برای دعوت از یکی از هنرپیشهها مجبور شدیم ۱۵۰ میلیون تومان پرداخت شده است.»
«امروز با گذشت ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی به جائی رسیدهایم که اولاً غیر از یک تفکر خاص هیچکس و هیچ جمعی کمترین سهمی در رسانه ملی ما ندارد چه رسد به دگراندیشان و مخالفان. ثانیاً تخریب این و آن، حرف اول و آخر قدرت مداران ما و ابزارهای تبلیغی وابسته به آنها ازجمله رسانه ملی است و ثالثاً در تمام زمینههای استفاده از قدرت، اخلاق را به فراموشی سپردهایم و با اینحال خود را مظهر انقلاب اسلامی معرفی میکنیم... اگر نخواهیم خود را فریب بدهیم، باید اعتراف کنیم که این وضعیت اسفبار نشان میدهد ما برای حفاظت از انقلاب به یک انقلاب اخلاقی بر مبنای تعالیم اسلامی نیازمندیم.»- روزنامه جمهوری اسلامی
باید به حال فرهنگ این جامعه تاسف خورد مدیرانی دارد که هیچ شناختی از فرهنگ، اجتماع و مشکلات آن ندارند. این دسته از تصمیمگیران فکر میکنند همچنان در دهه شصت و هفتاد زندگی میکنیم که میتوانند با سانسور به اهداف درست یا غلط خود برسند. با وجود شبکههای اجتماعی، ماهوارهای و گسترش روزافزون اینترنت در کشور، آیا همچنان میشود به سانسور و نرسیدن اطلاعات به دیگران فکر کرد؟ حتی در دهه شصت و هفتاد هم سانسور جواب نداد چه برسد به الان که ممیزی به مثابه کوبیدن آب در هاون است. قطعا صداوسیما با این دست فرمانی که در حال راندن در جاده ارتباطات است، از تمام رقبا جا خواهد ماند، همانگونه که الان جا مانده است. نکته جالب اینجاست که چندی پیش جبلی رئیس صداوسیما گفته بود که «راه حل همه مشکلات بازگشت به اقیانوس مردم است.» پس بهتر است که تلویزیون از جناحی بودن دست بردارد و به آغوش مردم برگردد و ببیند آنها چه میخواهند.